تماس با مشاوران حقوقی تهران وکیل

دسترسی اول : نارمک براصلی خیابان فرجام حدفاصل حیدرخانی و عبادی، ساختمان کهکشان پلاک 401 طبقه 2 واحد 8

دسترسی دوم :اتوبان باقری،فرجام غربی،بعد از عبادی،پلاک ۴۰۱،ط۲،واحد ۸ ساختمان کهکشان

تلفن : 09100911179

وکیل ارث

تماس با تهران وکیل

در صورتیکه نیاز به انجام کارهای وکالتی دارید با ما در تماس باشید

 

بعد از فوت افراد اگر مالی داشته باشند(ماترک) این مال به ورثه به ارث میرسد.البته اموال متوفی شامل دارایی مثبت ودارایی منفی میشود یعنی وراث در صورت پذیرش ماترک هم اموال متوقی را به ارث میبرند هم بدهی های ایشان را.

 

ورثه، قائم مقام متوفا در امور مالی او هستند و از این حیث حق تصرف فوری در ترکه را دارند اما این تصرفات در بدوامر محدود به اداره و نگهداری ترکه و پرداخت دیون متوفی و انجام تکالیف قانونی دیگری است که برعهده آنان قرار دارد ولی چنانچه اشخاصی از متوفی طلبکارباشند یا متوفی نسبت به ترکه وصیتی کرده باشد تصرفات مالکانه ورثه در ترکه مانند فروش و هبه و از قبیل این ها نافذ نخواهد بود مگر با اجازه بستانکاران یا موصی له یا پس از ادای دیون متوفی و حسب مورد اخراج مورد وصیت از آن البته باید توجه داشت که با قوت شخص، اموال وی، به طور قهری به ورثه او انتقال می یابد اما مالکیت ایشان براموال مزبور تا زمان تادیه دیون وی و ادای حقوق دیگر، مالکینی متزلزل و غیر مستقر است.

وکیل ارثوکیل ارث

وراث برای تقسیم ماترک بین خودشان حتما باید گواهی انحصار وراثت دریافت کنند.

وصیت :

عمل حقوقی در صورتی وصیت است که انشاء آن برای بعد از فوت انشاء کننده باشد.

خیلی از انسانها چه اینکه اموال و دارایی داشته یا نداشته باشند برای بعد از فوت خود وصیت می نمایند و در خصوص تقسیم بخشی از اموال خود تصمیم می گیرند و همچنین در خصوص چگونگی کفن و دفن و یا در مورد بعضی اعمال معنوی که تقاضا دارد بعد از فوتش فرزندانش در حقش انجام دهند وصیت می نمایند.که بهتر است در خصوص اینکه چه وصیتی صحیح است و انواع وصیت و چگونگی تقسیم ترکه بین وراث آگاهی داشته باشیم.

انواع وصیت:

1-عهدی 2-تملیکی

طبق ماده 826 قانون مدنی:

  • وصیت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند.
  • وصیت عهدی عبارت است از این که کسی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور می نماید.
  • وصیت تملیکی به صورت عقد معوض مانند بیع یا اجاره ی معلق به فوت در نمی آید ولی شرط عوض در آن منافاتی با مجانی بودن وصیت ندارد.

وکیل ارثوکیل ارث

– آیا والدین می توانند فرزندان خود را ازث محروم نمایند؟

طبق ماده 837 ق م اگر کسی به موجب وصیت یک یا چند نفر از ورثه ی خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست.

که البته نظر مشهور بر بطلان وصیت مذکور می باشد.

آنچه در بین عموم مردم رایج است و تا مشکلی بین پدر و فرزندان به وجود می آید پدر فرزندان خود را به محروم کردن از ارثش تهدید می نماید .باید به این نکته توجه شما را جلب نمایم که طبق قانون مدنی هیچ پدر یا مادری نمی تواند هیچ یک از فرزندان خود را از ارث محروم نماید و چنانچه در این خصوص وصیتی نماید آن وصیت اعتبار نداشته و باطل می باشد و آن وصیت طبق قانون اجرا نمی گردد و تمام ورثه از اموال والدین خود ارث می برند بنابراین والدین عزیز باید به این مطلب توجه فرمایند که در خصوص اینکه اگر تمایل داشته باشند به فرزندی از اموالشان چیزی نرسد و یا فقط به یکی از فرزندانشان تمام اموالشان به ارث برسد راه های قانونی از جمله عقد قرارداد در غالب صلح عمری وجود دارد که می توانند این نوع عقود را با همکاری وکلای پایه یک دادگستری و متخصص در امور ارث و ماترک منعقد نمایند.

– در صورتی که یک نفر دو وصیت نامه داشته باشد کدام معتبر است؟

بر اساس ماده 839 ق م اگر موصی ثانیاً وصیتی برخلاف وصیت اول نماید وصیت دوم صحیح است.

هرگاه دو وصیت نامه ی مخالف در یک روز تنظیم شده باشد و نتوان تقدم یکی را احراز کرد در صورتی که تعارض ذاتی نباشد مانند تملیک یک مال به دو نفر ؛باید هر دو را اجرا کرد زیرا تردید در اصل رجوع وجود دارد و زوال هیچ یک از دو اراده به اثبات نمی رسد. برعکس هرگاه تضاد بین دو وصیت نامه ذاتی باشد و جمیع آنها حتی در فرض انشاء یک وصیت ممکن نباشد مانند تملیک طلب به بدهکار و شخص ثالث ؛چاره ای جز ابطال هر دو باقی نمی ماند.

اگر مانع اجرای دو وصیت تجاوز موضوع آنها از ثلث باشد و تقدم و تأخر احراز نشود اصل عدم رجوع و بقای هر دو وصیت است و باید از هر دو به نسبت کسر گردد تا مجموع آنها از ثلث تجاوز نکند.

-وصیت به مال غیر:

ماده841 ق م: موصی به(مال مورد وصیت) باید ملک موصی باشد و وصیت به مال غیر ولو با اجازه ی مالک باطل است.

وصیت به مال غیر در موردی قطعی است که شخص مال دیگری را برای خود و معلق به فوت خود وصیت کند ولی در فرضی که شخصی برای مالک و معلق به فوت او تصرف می کند بدون اینکه از سوی او نمایندگی داشته باشد تحقق عنوان وصیت به مال غیر مورد تردید است و عدم نفوذ آن اولی است.

اما وصیت به مال غیر در صورتی باطل است که موصی به عین معین و وصیت حاکی از تملیک مال غیر در حالی باشد که موصی به ملک غیر است.

-وصیت به مالی که متعلق حق دیگری است مانند وصیت به مالی که در رهن دیگری است نافذ است و پس از استیفاء طلب مرتهن اجراء می شود.

-وصیت زاید بر ثلث:

مطابق ماده 843 قانون مدنی:وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست مگر به اجازه ی وراث؛و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است.

موصی در انتخاب موصی به تا ثلث ترکه آزاد است و می تواند آن را مشاع در کل ترکه یا بعض از اموال کند یا به تملیک مال معین اختصاص دهد.

کسی می تواند وصیت را اجازه کند که در زمان فوت موصی وصف وراث داشته باشد.اجازه وارثان پس از مرگ بی گمان مؤثر است ولی درباره اثر اجازه در زمان حیات موصی اختلاف است و به نظر می رسد که اجازه در زمان حیات موصی قابل رجوع است ولی اگر رضای ورثه باقی بماند با فوت موصی وصیت را تنفیذ می کند و دیگر قابل عدول نیست.

رد ورثه تنها پس از فوت مؤثر است و وصیت را نسبت به زاید بر ثلث باطل می کند.

شخصی که وارث ندارد می تواند در تمام ترکه ی خود تصرف کند و وصیت او محدود به ثلث نیست.

-محاسبه میزان دارایی موصی:

در محاسبه ی میزان دارایی موصی(متوفی) نه تنها همه ی اموال و حقوق و مطالبات موصی منظور می شود؛ اموالی هم که سبب تملک آن به وسیله ی موصی ایجاد گردیده و بعد از فوت به ترکه افزوده شده است جزء دارایی به حساب می آید.

اگر موصی در اثر وقوع جرمی مرده باشد ؛ضرر و زیان ناشی از جرم جزء حقوق ورثه است و در زمره ی اموال موصی در نمی آید. برعکس به نظر می رسد که دیه جزء ترکه است و در تعیین دارایی به حساب می آید.

مطالبات غیرقابل وصول را نیز نباید در شمار ترکه آورد مگر اینکه مدیون وارث باشد و طلب از حصه ی او قابل وصول به نظر می رسد.

وجه بیمه عمر در صورتی که ذی نفع معین داشته باشد جزء ترکه نمی آید هرچند که از وارثان باشد ولی هرگاه به سود ترکه باشد یا ذی نفعی نداشته باشد در حکم اموال بیمه گذار است.

حق طبع و انتشار آثار ادبی و هنری و علمی متوفی تنها پس از انتشار دارای ارزش مالی است و ورثه باید درباره ی چاپ آن تصمیم بگیرند.

-تعیین میزان ثلث موصی:

میزان ثلث به اعتبار دارایی موصی در حین وفات معین می شود نه به اعتبار دارای او در حین وصیت.

برای تعیین میزان ثلث؛باید دارایی خالص متوفی پس از کسر دیون و هزینه ی کفن و دفن و واجبات مالی و به عقیده بعضی بدنی در نظر گرفته شود.

2-ارث:

-موجبات ارث:

1-نسب 2- سبب

-اشخاصی که به موجب نسب ارث می برند:

1-پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد؛

2-اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها؛

3-اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها.

-در قرابت نسبی نظام طبقاتی حکومت دارد بدین بیان که خویشان نسبی وارث به چند طبقه ی متمایز تقسیم می شوند و گروهی که در طبقه ی مقدم است بر خویشان طبقه ی بعد رجحان دارند.

-اشخاصی که به موجب سبب ارث می برند:

هر یک از زوجین دایمی است که در حین فوت دیگری زنده باشد.

-حقوق و دیون بر ترکه:

ماده 869 ق م:حقوق و دیونی ک به ترکه ی میت تعلق می گیرد و باید قبل از تقسیم آن اداء شود از قرار ذیل است:

1-قیمت کفن میت و حقوقی که متعلق است به اعیان ترکه مثل عینی که متعلق رهن است.

2-دیون و واجبات مالی متوفی

3-وصایای میت تا ثلث ترکه بدون اجازه ی ورثه و زیاده بر ثلث با اجازه ی آنها.

اگر ورثه قبل از تصفیه ترکه و ادای دیون؛تقسیم ترکه کنند هرکدام به نسبت سهم الارث خود مسئول ادای دین است و اگر بعضی از وراث معسر باشند سایر ورثه به نسبت سهم الارث مسئولند.

هرگاه ورثه نسبت به اعیان ترکه معاملاتی نمایند مادام که دیون متوفی تأدیه نشده است معاملات مزبوره نافذ نبوده و دیان می توانند آن را برهم زنند.

حکم عدم نفوذ ناظر به تصرفات ناقل از قبیل فروش و صلح و هبه است که از وثیقه ی عمومی طلبکاران می کاهد و شامل قرارداد های مربوط به اداره ی ترکه مانند اجاره و تعمیر نمی شود.

وکیل ارثوکیل ارث

-موانع ارث:

1-قتل 2- کفر 3- لعان 4-حجب

-قتل عمد:

کسی که مورث(کسی که از او ارث می برد) خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می شود اعم از اینکه بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری.

اگر به دستور یا تلقین وراث؛دیوانه یا حیوانی مورث را بکشد اثر آن مانند مباشرت است ولی اگر مأمور عاقل و کبیر باشد در قوت سبب تردید می شود و همیشه یکسان نیست.

رضایت مقتول برای شرکت در اقدامی که به منظور قتل انجام می پذیرد مانع از عمدی بودن قتل نیست مانند دوئل با شمشیر یا تپانچه.

قتلی که به دستور مورث و برای رهایی او از درد و رنج و بدنامی صورت پذیرد یا در اثر قطع عضوی باشد که به امید بهبود مورث انجام شده است سبب حرمان از ارث نیست.

در موردی که وارث قصد قتل ندارد ولی به عمد کاری انجام دهد که به طور معمول کشنده است یا نسبت به مورث و شرایط او کشنده محسوب شود و وارث از آن آگاه باشد قتل در حکم عمد است و چنین قاتلی نیز از ارث محروم است.

اگر وارثی به قصد کشتن مورث به او ضربه ای بزند که در اثر آن به بیماری مبتلا شود و بمیرد کار او قتل عمد و مانع ارث است.

همچنین شخصی که حاجب خود را به انگیزه ی ارث بردن بکشد یا حمل را سقط کند قتل عمد محسوب شده و مانع ارث است.

-قتل غیر عمد:

قتل عمد در صورتی مانع از ارث است که نامشروع باشد پس قتلی که به حکم قانون و در دفاع مشروع صورت پذیرد مباح است و اثر متعارف در حرمان از ارث را ندارد.منتها لزوم تناسب میان تجاوز و دفاع باید در نظر گرفته شود.

اگر پدری پسر را به قصد تأدیب بزند و پسر در اثر ضربه ی ناگهانی بمیرد پدر از ارث او محروم نمی شود مشروط بر اینکه ضربه نوعاً کشنده نباشد.

-کفر:

کافر از مسلمان ارث نمی برد و اگر در بین ورثه ی متوفای کافری؛مسلم باشد وراث کافر ارث نمی برند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.

در موردی که از میان وارثان کافری یک تن ادعای مسلملت شدن کند اقرار او برای محروم ساختن سایر وارثان کافی نیست و دادگاه با توسل به قراین و شهادت گواهان باید اسلام مدعی را احراز کند.

کفر و ایمان در زمان تحقق ارث معیار است پس اگر وارثی بعد از تملک ترکه و پیش از تقسیم آن کافر شود از ارث محروم نیست.

مسلم از کافر ارث می برد همچنین کافر از کافر

اگر فرزند مسلمانی کافر شود و نواده ها او مسلمان باشند نواده ها از پدربزرگ ارث می برند.

-لعان:

بعد از لعان زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده از پدر و پدر از او ارث نمی برند لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث می برند.

هرگاه پدر بعد از لعان رجوع کند؛پسر از او ارث می برد ولی پسر از ارحام پدری و همچنین پدر و ارحام پدری از پسر ارث نمی برند.

-حجب:

حجب حالتی وارثی است که به واسطه ی بودن وارث دیگر از ارث بردن کلاً یا جزئاً محروم می شود.

-انواع حجب:

1-حجب حرمانی:آن است که وارث از اصل ارث محروم می گردد مثل برادرزاده که به واسطه بودن برادر یا خواهر متوفی از ارث محروم می شود یا برادر ابی که با بودن برادر ابوینی از ارث محروم می گردد.

2-حجب نقصانی:آن است که فرض وارث از حد اعلی به حد ادنی نازل می گردد مثل حصه ی شوهر از نصف به ربع در صورتی که برای زوجه اولاد باشد؛و همچنین تنزل حصه ی زن از ربع به ثمن در صورتی که برای زوج او اولاد باشد.

-تقسیم و فروش  ترکه:

در صورت تعدد ورثه و در بیشتر مواقع در صورت اختلاف بین وراث جهت تقسیم ترکه هر یک از آنها می توانند از دادگاه درخواست تقسیم سهم خود را از سهم سایر ورثه بخواهند.البته لازم است بدانید برای ثبت دادخواست و رسیدگی به موضوع تقسیم ترکه باید مدارک مربوط به انحصار وراثت و پرداخت مالیات بر ترکه و گواهی فوت مورث ضمیمه دادخواست گردد بنابراین قبل از اقدام به امر تقسیم ترکه باید رأی دادگاه مبنی بر انحصار وراثت و امور مالیات ترکه انجام گردد.

درخواست تقسیم باید کتبی و مشتمل بر موارد نام و مشخصات درخواست کننده و متوفی و ورثه و اشخاص دیگری که ترکه باید بین آنها تقسیم شود و سهام هر یک از ورثه باشد.

طبق قانون و آنچه عموم مردم می دانند ارث پسر دو برابر از دختر می باشد و تقسیم طوری به عمل می آید که برای هر یک از ورثه از هر نوع اموال حصه ای معین شود و اگر بعضی از اموال بدون زیان قابل تقسیم نباشد ممکن است آن را در سهم دیگران منظور نمود و اگر تعدیل محتاج به ضمیمه ی پول یا اموال باشد به ضمیمه آن تعدیل می شود.

اما فروش اموال در صورتی اتفاق می افتد که مال اعم از منقول و غیرمنقول قابل تقسیم و تعدیل نباشد که در اینصورت اموال متوفی فروخته شده و بها(ثمن) آن بین وراث طبق قانون تقسیم می گردد.

-آیا بین ارث بردن از اموال مادر و اموال پدر تفاوتی وجود دارد؟

بیشتر مردم این تفکر اشتباه را دارند و فکر می کنند در تقسیم ترکه بین اموال پدر و اموال مادر بین فرزندان تفاوت وجود دارد و این سؤال رایج را می پرسند که آیا در تقسیم اموال مادر بین فرزندان دختر دو برابر پسر و یا برابر با پسر ارث می برد؟ این تفکر و باور رایج کاملاً غلط و اشتباه می باشد چراکه طبق قانون مدنی مربوط به تقسیم ماترک بین ورثه تفاوتی بین اموال مادر و اموال پدر وجود ندارد و در خصوص همه ی اموال پسر دو برابر از دختر ارث می برد و فرقی بین طلا جات و املاک و…. ندارد زیرا بعضی از ورثه ی دختر این عقیده را دارند که طلاهای مادر برای دختران می باشد و پسر هیچ حقی نسبت به طلاهای مادر ندارد اما باید به این نکته اشاره نمایم که فرقی بین اموال وجود ندارد و ماترک مادر از جمله طلا و ملک و زمین و…  بین همه ی فرزندان پسر و دختر  و به صورت اینکه پسر دو برابر دختر ارث می برد تقسیم می گردد.

-تصدیق انحصار وراثت:

در صورتی که وراث متوفی یا سایر اشخاص ذینفع بخواهند تصدیق انحصار وراثت تحصیل کنند درخواست نامه کتبی مشتمل بر نام و مشخصات درخواست کننده و متوفی و ورثه و اقامتگاه آنها و نسبت بین متوفی و وراث تنظیم نموده به دادگاه تسلیم می نماید.درخواست متقاضی یک نوبت در روزنامه کثیرالانتشار یا محلی آگهی می شود و بعد از انقضای یک ماه از تاریخ نشر آگهی در صورتی که معترضی نبود دادگاه تمام ادله و اسناد درخواست کننده تصدیق را از برگ شناسنامه و گواهی گواه و غیره در نظر گرفته تصدیقی مشعر بر وراثت و تعیین عده ی وراث و نسبت آنها به متوفی صادر می نماید.

 

-میراث زوج و زوجه:

زوجینی که زوجیت آنها 1-دائمی بوده 2و -ممنوع از ارث نباشند از یکدیگر ارث می برند.

بنابراین در نکاح منقطع ارث راه ندارد و شرط ارث بردن در نکاح منقطع نیز به دلیل تعارض با قواعد امری ارث باطل است و این شرط اجرا نمی گردد.

همچنین اگر همسر مسلمان پیش از مرگ او کافر شود از ارث محروم است.

هر یک از زوجین که زنده باشد فرض خود را می برد و این فرض عبارت است از :نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد نداشته باشدو از ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد داشته باشد.در این خصوص باید به این نکته اشاره کنم که فرزند باید متعلق به متوفی باشد و این ابهام وجود دارد که در بعضی از مواقع زوجه یا زوج بیان می نماید که فرزند برای من نیست بلکه برای متوفی هست پس من که فرزند ندارم سهم بیشتری می برم در صورتی که این اشتباه در فهم قانون است و طبق قانون اکر متوفی فرزند داشته باشد سهم زوج یا زوجه کسر می گردد هرچند که فرزند مشترک نباشد.

در صورتی که زوج چند زوجه داشته باشد سهم همه یک هشتم می باشد در صورتی که میت(زوج) اولاد داشته باشد.

در صورت تعدد زوجات ؛ربع یا ثمن ترکه که تعلق به زوجه دارد بین همه ی آنها بالسویه تقسیم می شود.

-زوج از تمام اموال زوجه ارث می برد لیکن زوجه فقط از اموال منقوله از هر قبیل که باشد و از قیمت ابنیه و اشجار در زمان پرداخت یا تقسیم ارث می برد.

-در صورت نبود هیچ وارث دیگری به غیر از زوج یا زوجه ؛شوهر تمام ترکه ی زن متوفات خود را می برد لیکن زن فقط نصیب خود را و بقیه ی ترکه ی شوهر در حکم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده 866 ق م خواهد بود.
-ارث زوجین در صورت طلاق:

اگر شوهر زن خود را به طلاق رجعی مطلقه کند؛هر یک از آنها که قبل از انقضای عده بمیرد دیگری از او ارث می برد لیکن اگر فوت یکی از آنها بعد از انقضای عده بوده و یا طلاق باین باشد از یکدیگر ارث نمی برند.

اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد؛زوجه از او ارث می برد اگرچه طلاق باین باشد مشروط بر اینکه زن شوهر نکرده باشد.

اما هرگاه زن ظرف یکسال از تاریخ طلاق بمیرد شوهر از او ارث نمی برد.

بیماری شوهر باید متصل به مرگ باشد تا زن بتواند از او ارث ببرد پس اگز مرد از آن مرض شفا یابد میراث زن منتفی است هرچند دوباره به همان مرض مبتلا شود و در نتیجه ی این ابتلاء ظرف یکسال بمیرد. اما اگر ابتلاء مجدد از نظر پزشک قابل پیش بینی باشد زن ارث می برد.

برای دریافت مشاوره حقوقی ملکی توسط وکیل ملکی به صفحه فوق مراجعه نمایید.

Facebook
Twitter
LinkedIn

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *