اگر مرد طلاق ندهد زن می تواند طلاق بگیرد؟ ممکن است این سوال برای شما هم پیش آمده باشد… مشخصا جواب بلی است ولی به شرطه ها و شروطه ها، ما تضمین میکنیم که در هر حالی و در هر صورتی پروسه طلاق را برای زوجه با موفقیت به اتمام برسانیم فقط کافیست با دفتر تماس گرفته و وقت مشاوره رزرو نمایید. در این مطلب قصد داریم توضیح دهیم زن در چه صورت می تواند طلاق بگیرد (اگر مرد طلاق ندهد زن می تواند طلاق بگیرد) در حالی که مرد طلاق ندهد و تکلیف چه خواهد بود. و چه راه‌هایی می توان انجام داد. اگر برای  به وکیل طلاق توافقی  نیاز دارید، می توانید از مشاوره حقوقی  مشاوران موسسه حقوقی تهران وکیل استفاده کنید.

در هر زندگی مشترکی ، این امکان وجود دارد که بین زوجه و زوج مشکلات و اختلافاتی به وجود آید ،  که هر یک از آن ها و یا حتی هر دو نفر ، تصمیم به جدایی و طلاق بگیرند . اما ، یکی از رایج ترین و معمول ترین سوالاتی که ذهن اکثر بانوانی را که به دنبال طلاق از همسر خود هستند را مشغول کرده است ، این سوال می باشد که آیا مرد می تواند زن را برای همیشه طلاق ندهد یا خیر ؟ برای پاسخ به این سوال ، باید اشاره کرد که بر طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی ، و با رعایت نمودن شرایط مقرر در این قانون ، زوج می تواند به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق زوجه را بنماید ( ولو بدون هیچ دلیل خاصی ). همچنین بر طبق تبصره ماده مذکور ، زوجه نیز می تواند با وجود شرایط ذکر شده در مواد ۱۱۱۹ ، ۱۱۲۹ ، و ۱۱۳۰ ، از دادگاه تقاضای طلاق نماید .

درخواست طلاق از طریق نفقه

در ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی ، تصریح شده که زوجه می تواند از طریق نفقه طلاق بگیرد . به این معنی که چنانچه زوج از دادن نفقه به زوجه امتناع بورزد و این حق زوجه را ، تادیه نکند و همچنین در صورت عدم امکان اجرا نمودن حکم محکمه و الزام زوج به دادن نفقه زوجه ، و یا در صورت عدم توانایی پرداخت نفقه ، زوجه می تواند حکم‌ طلاق را دریافت نماید . باید افزود که : نفقه به زوجه ای تعلق می گیرد که از همسر خود تمکین نماید و وظایف زناشویی خود را انجام دهد . در غیر این صورت ، بر طبق قانون به زوجه ناشزه ، نفقه تعلق نخواهد گرفت .

درخواست طلاق از طریق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی

چنانچه زوج ، همسر دیگری اختیار کند ( بدون اجازه زوجه ) و یا حتی چنانچه در مدت معینی زوج ، حضور نداشته باشد و یا حتی علیه حیات زوجه سوء قصد کند ، به طوری که زندگی آن دو با یک دیگر ، غیر ممکن شود ، زوجه می تواند خود را مطلقه کند .

درخواست طلاق از طریق ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی

چنانچه ادامه زوجیت ، باعث عسر و حرج زن شود . در این صورت زن می تواند به حاکم شرع ( دادگاه ) مراجعه ، و تقاضای طلاق نماید . اگر عسر و حرج در دادگاه مربوطه ثابت گردید ، دادگاه می تواند مرد را اجبار به طلاق کند و چنانچه اجبار زوج به طلاق زوجه میسر نباشد ، دادگاه خود اقدام به طلاق می کند .

اگر زن طلاق بخواهد ولی مرد طلاق ندهد چه اقدامی می توان کرد؟ طبق ماده 1143 قانون مدنی مرد می تواند با در نظر گرفتن شرایط در این قانون به دادگاه تقاضای همسرش را اعلام کند در صورت خودداری شوهر از دادن نفقه عسر و حرج و نبودن شوهر بیش از چهار سال زن میتواند تقاضای طلاق کند. طبق ماده 26 قانون جدید حمایت از خانواده وتی طلاق از طرف زن باشد دادگه مطابق قانون حتی اگر مرد هم طلاق ندهد دادگاه حکم طلاق را صادر می کند.

مواردی هم است که زن بتواند درخواست دهد. مثل اینکه زن بدرفتاری شوهرش را اثبات کند با اینکه زن بتواند اثبات کند 6 ماه متوالی نفقه دریافت نکرده است و زوجه اثبات کند زندگی مشترکی که با زوج دارد سختی و با مشقت روبه رو شده باشد و یا اینکه اثبات کند زوج بیماری لاعلاج دارد. اعتیا د شوهر  به مواد مخدر یا به الکل که ادامه زندگی را برای زن سخت کرده باشد و اگر زوج حبس به مدت 5 سال یا بیشتر محکوم شده باشد و یا اگر زوج بدون هیچ عذر موجهی زندگی را به طور کامل ترک کرده باشد و ازدواج مجدد بدون رضایت زوجه یا اگر مرد بعد از مدت 5 سال بچه دار نشود زوجه می تواند طلا ق بگیرد.

اگرزوجه بنا به هر دلیل نتواند طلاق بگیرد باید اقدام کند به راضی کردن شوهر برای طلاقزوجه اگر بنا به دلایلی از شوهرش ناراضی و زندگی با او را دوست نداشته باشد و حق طلاق هم نداشته باشد و یا وکالت رسمی که در دفاتر ثبت اسناد برای طلاق که ثبت شده باشد را هم نداشته باشد زن می تواند با دادن مقداری از مال خود یا حتی بخشیدن مهریه به مرد موافقت مرد را برای طلاق دادن او جلب کند. که طبق قانون مدنی این نوع طلاق را طلاق خلع می گویند مرد در این نوع طلاق دیگر حق بازگشتن و رجوع ندارد پس زوج باید با تصمیم جدی فکر و انجام دهد.

حتی بعضی از افراد برای اینکه طلاق بگیرند جز مهریه تمام حقوق مالی خود را می بخشند گاهی اوقات که زوجه خواهان پرونده است و حق طلاق ندارد می تواند عسر و حرج خود را اثبات کنند.

اگر مرد طلاق ندهد زن می تواند طلاق بگیرد

طبق ماده 1119: هرگاه شوهر زن دیگر اختیار کند و یا در مدت معینی حضور نداشته باشد و علیه حیات زن سو قصد کند هر کاری که کند زندگی انها با هم غیر ممکن شود زن با گرفتن وکیل می تواند صدور حکم را به موفقیت برساند.

طبق ماده 1129: در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید.

طبق ماده 1130: در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه اثبات شود دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسرنباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.

اگر مرد طلاق ندهد چه می توان کرد ؟

ممکن است زوجه بنا به هر دلیلی از زوج ناراضی باشد و تمایلی به ادامه زندگی کردن با او را نداشته باشد ، در این صورت به سبب آن که بر طبق قانون مدنی حق طلاق با زوج می باشد ، زوجه می تواند با بخشیدن مهریه خود و یا حتی با دادن مقداری از مال و اموال خود ، موافقت زوج را برای طلاق دادن جلب نماید که قانون مدنی از این نوع طلاق ، به عنوان طلاق خلع یاد می کند .

مرد تا چه مدت می تواند طلاق ندهد؟

درقانون جمهوری اسلامی و شرع اسلامی این اختیار به مرد داده شده است که هر وقت  اراده کند تنها با مراجعه به دادگاه ،تقاضای طلاق نماید مشروط براینکه کلیه حق وحقوقی برای زن در قانون پیش بینی شده است مانند نفقه،مهریه،اجرت المثل،نحله را بپردازد.

اما زن تنها درصورت اثبات شرایط در دادگاه می تواند تقاضای طلاق نماید.

• داشتن حق طلاق یا وکالت در طلاق کهضمن عقد ازدواج یا با مراجعه به دفاتراسناد رسمی گزفته شود.
• اثبات وجود شرایط 12 گانه مقرر در عقدنامه
• داشتن ادله و مدارک محکم برای اثبات شرایط پیش بینی شده در مواد 1119

طرفین عقد ازدواج می توانند هرشرطی که مخالف با مقتضای عقد نباشد درضمن عقد ازدواج یا عقدلازم دیگری مقرر کند. یا براساس ماده 1129 درصورت استنکاف مرد از دادن نفقه و عدم امکان اجراء حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن می تواند به دادگاه مراجعه که قاضی مرد راملزم به طلاق می کند .
یا برمبنای ماده 1130 قانون مدنی زن به گونه ای باید عسر وحرج خود را در دادگاه ثابت نماید منظور ازعسروحرج زن این است که زن در زندگی مشترک  در وضعیتی قرار می گیرد که زندگی  برای او سخت ومشقت بار و غیرقابل تحمل می شود. عمده ترین مسائلی که در زندگی موجب عسر و حرج زن می شود:

• اعتیاد مرد به الکل و یا مواد مخدر به طوری که ادامه زندگی را برای زن دشوار کند.
• عدم پرداخت نفقه حداقل به مدت ۶ ماه
• مریضی سخت علاج شوهر
• امراض مقاربتی شوهر
• بچه دار نشدن مرد
• ترک زندگی توسط مرد
• ازدواج مجدد بدون رضایت همسر اول
• محکومیت شوهر به زندان بالای ۵ سال یا ارتکاب به جرایمی که بر خلاف شان زوجه است
• سوء رفتار و سوء معاشرت،ضرب و جرح، توهین
• عدم تهیه مسکن متناسب با سطح زن
• اثبات خیانت مرد
• کراهت شدید زوجه همراه با بذل کل مهریه
• بلاتکلیف رها کردن زن یا زندگی
• نداشتن رابطه جنسی برای مدت غیر متعارف یا نوع متعارف
• مشکلات زناشویی ناشی از عیوب مرد
• رابطه جنسی غیر متعارف

موارد مذکور باید در دادگاه با ادله و مدارک محکم اثبات شود که کاری بسیار سخت و دشواری برای یک زن می باشد که توصیه می شود قبل از هراقدامی با مشاوره وهمراهی یک وکیل متخصص ومجرب اقدام شود.

متاسفانه درقانون جمهوری اسلامی حتی زمانی که یک زن به جایی می رسد که ازتمام حقوق مالی خود می گذرد مانند نفقه ومهریه خود رامی بخشد تا فقط جدا شود اما تا زمانی که مرد به طلاق رضایت نداشته باشد ،نمی تواند طلاق بگیرد. هرگاه  زن با ارائه ادله ومدارک دادخواست طلاق دهد وبا شرکت درجلسات مشاوره وگرفتن گواهی عدم انصراف از طلاق اما اگر نتواند دردادگاه ادله خود را اثبات نماید، قاضی دادگاه دادخواست او را رد  می کند .  درصورتی که شرایط طلاق زن در دادگاه اثبات شود، برمبنای ماده ۲۶ قانون جدید حمایت از خانواده ، دادگاه مطابق قانون حتی اگر مرد هم راضی به طلاق نباشد ، دادگاه رای عدم امکان سازش وحکم طلاق را صادر میکند.

مرد می تواتد با اعتراض به رای بدوی در دادگاه تجدید نظریا با اعتراض به رای تجدیدنظر دردیوان عالی کشور فرجام خواهی کند که موجب اطاله دادرسی وطولانی شدن قطعیت رای می شود.

اغلب مشاهده شده که آقایان برای تحت فشارگذاشتن واذیت کردن زن وبا آگاهی از اینکه دادخواست طلاق ازسوی زن بسیار دشواروپیچیده است وبرای اینکه زن را مجبور کند مهریه اش را ببخشد حاضر به طلاق دادن نمی شود که دراین صورت زن می تواند با اجرا گذاشتن یا تقدیم دادخواست الزام به پرداخت مهریه مرد را مجبور به طلاق نماید.

بهترین، سریع ترین وبی دردسرترین راه برای جدایی زن این است که مرد را راضی به گرفتن طلاق توافقی کند دراین مواقع زن ومرد یا درحضور وکیل هایشان با هم درمورد مسائل مالی وغیر مالی وموارد مهمی مانند نفقه ،مهریه ، حضانت بحث ومذاکره کرده و توافقنامه ای به صورت رسمی دردفترخانه تنظیم وثبت می کنند یا توافقات خود را به صورت عادی مکتبوب کرده ودرحضور 2 شاهد از سوی طرفین امضا می کنند ودادخواست طلاق را بعد از شرکت درجلسات مشاوره وگرفتن گواهی عدم انصراف از طلاق به دادگاه تقدیم می کنند. باید توجه داشت در طلاق توافقی زن ملزم به بخشیدن تمام مهر خود نمی باشد بلکه می تواند تمام آن را دریافت یا بخشی ازآن را ببخشد.

نکته : هرگاه زن درزندگی به جایی برسد که دیگر نمی تواند به زندگی مشترک ادامه دهد حاضر می شود تمام مهریه خود یا حتی بخشی از مال واموال خود را ببخشد ومرد راضی به گرفتن طلاق کند ،طلاق از نوع طلاق خلع می باشد وغیرقابل رجوع است.

در چه مواردی زوجه می تواند درخواست طلاق دهد ؟

در پاسخ به این سوال ، باید افزود که : در موارد ذیل ، زوجه می تواند درخواست طلاق دهد :

۱ / در صورت اعتیاد زوج به مواد مخدر یا الکل ، به طوری که ادامه زندگی مشترک برای زوجه ، دشوار شود .

۲ / چنانچه زوج ، مبتلا به بیماری لاعلاج شود .

۳ / چنانچه زوج ، پس از پنج سال بچه دار نشود .

۴ / محکومیت قطعی مرد ، به حبس ۵ سال د یا حتی بیش تر از ۵ سال .

۵ / ضرب و شتم و یا حتی هر گونه سوء‌ رفتار شوهر ، که عرفا و با توجه به وضعیت زن ، قابل تحمل کردن نباشد .

و … .

در نهایت باید افزود که : اگر هیچکدام از شرایط بالا  وجود نداشت و زوجه برای دلایل نا مشخص و واهی ، قصد دارد که از زوج طلاق گیرد ، در چنین صورتی دادگاه با طلاق زوج و زوجه موافقت نخواهد کرد و به عبارتی این حالتی است که مرد می تواند برای همیشه همسر خود را طلاق ندهد.

در صورت نیاز به کسب اطلاعات بیشتر در باب طلاق توافقی یا گرفتن مشاوره از وکیل طلاق توافقی می توانید با شماره های موجود در وب سایت تهران وکیل تماس حاصل فرمایید.

امروزه در فضای مجازی و دنیای بیرون بحث های زیادی در خصوص مهریه وجود دارد ، در بین عوام این ضرب المثل وجود دارد که مهریه رو کی داده و کی گرفته . این امر  نماد این است که معمولا مهریه چه در خصوص پرداخت آن از طرف زوج و دریافت آن از طرف زوجه، همواره با مشکلات فراوانی روبرو می باشد.

اصول فلسفه مهریه بدین صورت می باشد که باتوجه به اینکه زن بعد از ازدواج ممکن است از همسر خود جدا شده و  به دلیل عدم داشتن هرگونه مال و یا اموالی می تواند با مشکلات فراوانی روبرو شود ، بدین صورت در فرهنگ اجتماعی برای حمایت از زن و همچنین به دلائلی مانند  کاهش طلاق و حفظ خانواده از فروپاشی زود هنگام و بدون دلیل معین گردیده است.

در قانون مدنی و در ایران نیز به بحث مهریه پرداخته شده است. در ادامه نوشته  براساس ماده 1182 قانون مدنی،  مهریه حق زن بوده و در خصوص مهریه معین شده به محض عقد زن مالک نصف آن و بعد از نزدیکی مالک تمام آن شده و می تواند هر تصرفی را که بخواهد در مورد آن بنماید .

پس زن  به طور کلی مالک مهریه بوده و طلاق دادن ویا عدم طلاقزوجه از طرف مرد ربطی به دریافت مهریه ندارد. براساس قانون مدنی حتی اگر زوجه  در تمکین مرد باشد می تواند تا دریافت مهریه خود از  تمکین مرد خودداری نماید و یا حتی  به منزل پدری برگردد  بدون اینکه از نظر قانونی ناشزه محسوب گردد. علت این امر این است که ن بعد از نزدیکی و رابطه زناشویی با مرد مالک تمام مهریه گشته و هر وقت بخواهد می تواند ان را مطالبه نماید.

نحوه مطالبه مهریه توسط زن :

باتوجه به ماده 1083 قانون مدنی  و همچنین مالکیت کامل زن بر مهریه بعد از ازدواج و نزدیکی با مرد  هر وقت بخواهد می تواند آن را مطالبه نماید .

نحوه مطالبه مهریه را در زیربه طور کامل شرح خواهیم داد:

نحوه مطالبه مهریه بدین صورت می باشد که در صورتی که زن دارد دفترچه ثبتی ازدواج مباشد برای دریافت مهریه ابتدا به مرکز ثبت و اسناد محل زندگی خود رفته و باتوجه اینکه سند ازدواج  رسمی باشد می تواند در همانجا تقاضای اجرای آن را به نرخ روز بنماید. مرکز ثبت و اسناد نیز با اجرای ثبت تقاضای پرداخت آن را از شوهر می نماید و در صورتی که حاضر به پرداخت آن نباشد اگر مال و یا اموالی از وی موجود باشد انها را به اندازه مهریه توقیف نموده و تا زمانی که زوج کل مهریه را پرداخت ننماید اموال و حسابهای فرد توقیف خواهند بود. اگر شوهر اموالی نداشته شد زن می تواند از دادگاه تقاضای الزام زوج به پرداخت مهریه به اندازه معین شده در سند ازدواج را داشته باشد.

در این خصوص دادگاه با توجه به سند ازدواج و میزان مهریه معین شده در سند ازدواج  اقدام به صدور حکم مب نماید. نکته مهم در خصوص مهریه در سند ازدواج این می باشد که ممکن است مالی که سالها پیش برای مهریه معین شده باشد لذا ان میزان برای سابق فاقد ارزش مادی باشد به همین دلیل براساس قانون مهریه  به نرخ زور حساب شده و مرد باید آن را به نزخ روز ارائه صدور حکم پرداخت نماید. شما می تواند به سایتهای مختلف حقوقی برای محاسبه نرخ  مهریه مراجعه و نارزش کنونی ان را به دست بیاورید .

حکم صادره در دادگاه پس از صدور قابل تجدید نظر بوده و زوجین می توانند در خصوص آن  به دادگاه استان تجدید نظر نمایند . حکم صادره در خصوص مهریه  باتوئجه به اینکه مالی می باشد در دادگاه تجدید نظر قطعی گردیده و دیگر قابل اعترض نمی باشد .

باتوجه به مبلغ فوق در هر صورتی که زن به دلیل اینکه برای دادخواست مهریه باید هزینه دادرسی پرداخت نماید . اگر در  هنگام ارائه دادخواست فاقد هرگونه مالی باشدد می تواند تقاضای اعسار از پرداخت هزینه دادرسی را بنماید . اعسار از پرداخت هزینه دادرسی بدین صورت می باشد که زوجه هم اکنون فاقد هر گونه اموال و دارایی منقول و غیر منقول بوده  در صورتی که حکم صادر شود دادگاه به همراه مهریه ان را از زوج می گیرد .

نکته مهم در خصوص هزینه دادرسی دادخواست مهریه این است که حتی اگر حکم نیز صادر شود و خود زن هزینه دادرسی را پرداخت نموده باشد می تواند الزام آن را به پرداخت هزینه دادرسی  بخواهد .

بعد از صدورحکم و قطعیت ان زوجه می تواند تقاضای اجرای حکم و توقیف امول و دارایی زوجه را به میزان مهریه داشته باشد.  اگر زوج فاقد هرگونه اموال و دارایی باشد ممکن است  دداگاه به درخواست زوج مهریه به اقساط تبدیل نماید تا هر ماه و یا مدتی محدود مقداری از ان را پرداخت نماید.

امورزه موضوعات لاینحلی در خصوص مهریه وجود دارد و اکثر زوجین با درخواست مهریه از طرف زن به یک بن بست رسیده و در هر موردی که زن درخواست مهریه را بنماید زوج از حق طلاق خود سواستفاده نموده و حاضر به جدایی از زن نمی باشد  دراین گونه موارد معمولا مدتهای مدیدی دو طرف درگیر موضوع بوده و حتی ممکن است زوج تا زمان پرداخت مهریه به زندان برود.

به همین دلیل در این گونه موارد بهترین راه این می باشد که دو طرف در خصوص حقوق مالی و  غیر مالی خود  به توافق رسیده و طی طلاق توافقی از هم جدا بشوند.

در این نوع طلاق طرفین بدون اینکه ماهها و گاه سالها در راهروهای دادگاه منتظر بمانند دو طرف می توانند باهم به تفاهم رسیده و در سریعترین زمان ممکن به نتیجه مورد نظر خود برسند.

اگر مرد طلاق ندهد تکلیف بچه چه می شود؟

در عصر حاضر و با افزایش دانش و آگاهی مردم در بسیاری از عرصه ها و افزایش رشد دانش و پژوهش متاسفانه به دلائل بسیاری جامعه به سمت فروپاشی خانواده پیش می رود به طوری که علی رغم برنامه های فراوان مردم در خصوص افزایش ازدواج و همچنین افزایش جمعیت ، به دلائل فراوانی همچون اقتصادی ، مشکلات اجتماعی و ….. مردم نه تنها تمایلی به ازدواج ندارند بلکه افرادی که ازدواج کرده اند نیز روز به روز به سمت زندگی مجردی برگشته و در حال طلاق گرفتن می باشند.
به طور کلی فروپاشی خانواده ها موجبات مشکلات فراوانی در عرصه های اجتماعی و خانوادگی فرهنگی می شود و بچه های بدون پدر و مادر و یا تک والد در جامعه زیاد و زیادتر می شوند.

در این نوشتار می خواهیم در خصوص عنوان اصلی نوشتار که همان طلاق و حضانت فرزند می باشد بیشتر توضیح می دهیم.
به طور کلی در قانون مدنی جمهوری اسلامی و همچنین قانون حمایت خانواده قوانین متفاوتی برای طلاق و مسائل ان پیش بینی شده است . یکی از مسائل بسیار مهم در این زمینه حضانت فرزند مشترک می باشد که بعد از قضیه طلاق به آن پرداخت می شود.

به طور کلی طلاق کلمه ای عربی می باشد و به معنی جدائی زن و شوهر به صورت اختیاری می باشد. در طلاق به طور کلی و در فقه شیعه مختص مرد بوده و زن در هیچ صورت حق طلاق نداشته و ندارد .

اما در قانون مدنی و در مواردی زن می تواند در صورتی که برخی مسائل در زندگی مشترک رخ داده و موجبات اذیت و آزار زن را فراهم نماید و در هر موردی که این موضوع را اثبات نماید می تواند بر اساس ان موضوع از دادگاه تقاضای طلاق نماید.

اما اگر مرد حاضر به طلاق نباشد تکلیف چیست و در این مورد اگر زوجین دارای فرزند مشترک باشند وضعیت به چه صورتی خواهد بود.

معمولا در موارد بسیاری زن می تواند از حق طلاق خود بر علیه زن و جدائی از وی استفاده نماید. امروزه معمولا مردان از حق طلاق در برابر مهریه استفاده نموده و در موردی که زن تقاضای مهریه را می نماید معمولا مردان به هیچ وجه حاضر به طلاق زوجه نبوده و در این مورد موجبات اذیت و آزار زن را فراهم می نمایند.

از طرف دیگر بر حسب قانون حضانت فرزند ابتدا با پدر و پدر پدری بوده و اگر آنها نباشند با مادر می باشد .

پس در این جور از مسائل موضوع حل شده و فرزند مشترک معمولا نزد پدر بزرگ و مادر بزرگ  خود و در صورتی که پدر به هر دلیلی قادر به حضانت فرزند مشترک نباشد ابتدا جد پدری و اگر انهعا نیز نباشد فرزند به خانواده مادری خواهد رسید.

به طور کلی بحث حضانت بعد از طلاق مطرح شده و تنها در مواردی این امر پیش می اید که زوجه به دلائلی که در ماده 1030 قانون مدنی و یا مواد مرتبط قانون حمایت خانواده آمده است از جمله  ترس جان  ، مال ، آبرو وشرف خود قادر به ادامه زندگی مشترک با زوج نبوده و فرزند خود را نیز باخود به منزل پدری و یا منزل خود ببرد.

زن در این موارد می تواند دادخواست طلاق خود را به جهت موارد موجود در قانون مدنی ، سند ازدواج و سایر موارد دیگر به دادگاه ارائه داده و تقاضای صدور حکم طلاق به درخواست زوجه و همچنین دادن حضانت طفل یا فرزند مشترک به دلیل عدم توانایی پدر و جد پدری در  در نگه دارای از فرزند مشترک را بنماید . باتوجه به اینکه اثبات این مسائل معمولا در جوامع سنتی بسیار دشوار می باشد زوجه می تواند بر دریافت حضانت فرزند و همچنین طلاق از زوج از وکیل دادگستری استفاده نماید.

در هرموردی که پرونده ای به وکلای مجرب و حرفه ای وکلای طلاق داده می شود هم پرونده زودتر به نتیجه رسیده و هم مشکلات کمتری در خصوص دادگاه و خانواده زوج برای زوجه ایجاد می شود.

در هر موردی که زوجه به اثبات مسائل فوق پرداخته و تقاضای طلاق را در دادگاه مطرح می نماید و دادگاه می تواند با استفاده از این موارد و وضعیت زوج حکم به طلاق و یا رد دادخواست زن اقدام نماید . البته در این موارد حکم مربوطه قابل تجدید نظر در دادگستری مرکز استان بوده و زوجه یا زوج می توانند در این موارد تجدید نظر نمایند .در صورتی حکم به نفع زن قطعی گردد و زوجه حاضر به طلاق زوج نگردد زن می توان  از دادگاه تقاضای اجرای حکم را بنماید. و دادگاه طی یک احضاریه از زوجه تقاضا می نماید که جهت طلاق زوجه به دفتر خانه مراجعه نماید و اگر زوجه بازهم تمکین ننمودند دادگاه  با فرستادن یک نماینده به طرفیت زوجه اقدام به طلاق وی  می نماید.

اگر زوجه موفق شود پس از گرفتن طلاق ، دادگاه را به عدم لیاقت زوج در حضانت فرزند راضی نماید؛ زوجه می تواند حضانت فرزند را به عهده بگیرد و اگر قادر به این امر نباشد زوج همچنان حضانت فرزند را به عهده خواهد داشت.