تماس با مشاوران حقوقی تهران وکیل

دسترسی اول : نارمک براصلی خیابان فرجام حدفاصل حیدرخانی و عبادی، ساختمان کهکشان پلاک 401 طبقه 2 واحد 8

دسترسی دوم :اتوبان باقری،فرجام غربی،بعد از عبادی،پلاک ۴۰۱،ط۲،واحد ۸ ساختمان کهکشان

تلفن : 09100911179

نفقه اقارب + نمونه دادخواست

تماس با تهران وکیل

در صورتیکه نیاز به انجام کارهای وکالتی دارید با ما در تماس باشید

در این مطلب قصد داریم نفقه اقارب + نمونه دادخواست را مورد بررسی قرار دهیم. برای مشورت با بهترین وکیل نفقه می توانید با وکلای مجرب تهران وکیل صحبت کنید.

نفقه اقارب ، نفقه در لغت به معنای هزینه و خرجی است و در اصطلاح فقهی و حقوفی تکلیفی مالی است که بر عهده منفق قرار دارد و به موجب آن منفی مکلف است. هزینه های زندگی شخص یا اشخاص واجب النفقه خود را تأمین کند.

نفقه اقارب + نمونه دادخواست
نفقه اقارب + نمونه دادخواست

 

در حقوق ایران، به تبعیت از فقه امامیه، نفقه دو قسم دارد. این دو قسم شامل انفقة زوجها و انفقه اقارب، اسسته قواعد راجع به نفقه زوجه، در مبحث راجع به آثار نگاح مورد بررسی قرار گرفت. بنابراین، در آخرین بحث راجع به حقوق خانواده، به بررسی نفقه اقاربه می پردازیم. اقارب جمع اقرب به معنای خویشاوند است. هر چند اقارب در مفهومی عام، اقربای نسبی، سببی و رضاعی را شامل می شود، ولی در اینجا مقصود از آن، فقط اقربای نسبی است. زیرا، میان اقربای سیبی و رضاعی تکلیف په انفاق برقرار نمی شود.

تکلیف به پرداخت نفقه اقارب، همه اقارب نسبی را هم شامل نمی شود. بلکه این تکلیف تحت شرایطی فقط در میان اقارب نسبی در خط طولی به وجود می آید. با این توضیح، ماهيت، قلمرو و ویژگی های نفقه اقاربه اطراف تکلیف در تفقه اقاربه، شرایط تکلیف به پرداخت در نفقه اقاربه و ضمانت اجرای نفقه اقارب را مورد بررسی قرار می دهیم

١- ماهیت، قلمرو و ویژگی های نفقه اقارب

ماهيت نفقه اقارب: در نفقه اقارب یک طرف تكليف به عنوان منفق، ملزم می شود اموالی را به عنوان نفقه، به دیگری که از اقربانی واجب النفقة أو است، پردازد. در نفقة زوجه نیز به همین صورت، زوج ملزم به پرداخت نفقه زوجه بود. در نفقه زوجه، راجع به این موضوع بحث نمودیم که ماهیت اموالی که به عنوان نقفه در اختيار زوجه قرار برگرد چیست؟ آیا زن بر آن اموال حتی مالكیت پیدا می کند یا برای او مرقأ اذن در انتفاع ایجاد می شود؟ همين سؤالات در خصوص نفقه اقارب نیز مطرح می شود. ثمر بحث در این است که اگر دریافت کننده نفقه، مالک آن شود، می تواند در آن امواله تصرف مالكانه کند. مثلا, انها را بفروشد یا به دیگران هدیه کند یا خود مورد استفاده قرار دهد. ولی اگر صرفا اذن در انتفاع داشته باشد، فقط اختيار دارد آن اموال را شخصا و در حدود متعارف، مورد استفاده قرار دهد و نمی تواند تصرفات مالکانه ای در آن به عمل آورد.

به نظر می رسد، علی رغم اینکه از حیث شرایط تحقق، میان نفقه زوجه و نفقه اقارب، تفاوت وجود دارد، ولی از حیث ماهیت، میان این دو تفاوتی وجود ندارد، لذا به طور کلی، نمی توان قائل به تملیک یا اذن در انتفاع شد. باید به تفصیل، در مورد هر یک از اموالی که به عنوان نفقه در اختیار خویشاوند قرار می گیرد، بحث نمود. بیشتر ملزوماتی چون مسکن و اثاث منزل که در اختیار خویشاوند قرار می گیرد، به او تملیک نمی شود، مگر اینکه منفق به صراحت قصد تملیک نموده باشد. مثلا خانه را به خویشاوند صلح کند یا اثاث منزل را به او هبه کند. لذا مادامی که منفق به صراحت، قصد تملیک ننموده است، این اموال، جهت انتفاع، در اختیار شخص واجب النفقه قرار می گیرد. اموال دیگری که نوعا به استفاده شخصی رسانده می شود، به شخص واجب النفقه تملیک می شود. اموالی چون پوشاک، از این قبیل است. اگر شخص واجب النفقه، با منفق زندگی مشترک داشته باشد و منفق أموالی را که مصرف خوراکی دارد، تهیه کرده باشد، شخص واجب الفقه در حدود متعارف، می تواند از آن انتفاع ببرد.

بنابراین، حق مالکیتی بر آن پیدا نمی کنند. ولی اگر زندگی مشترک نباشد و منفق مایحتاج غذایی را تهیه و به شخص واجب النفقه داده باشد، به ملکیت او در می آید. با وجود این، در رویه قضایی به هنگام وقوع اختلاف، دادگاه مبلغی را به عنوان نفقه، تعیین می کند و منفی را به پرداخت آن ملزم می نماید. در این گونه موارد، به نظر میرسد، مبلغی را که به عنوان نفقه به خویشاوند می پردازند، به ملکیت او در می آید.

ویژگی های نفقه اقارب: نفقه اقارب در مقایسه با نفقه زوجه، دارای ویژگی هایی از قبیل زیر است:

1- مطابق ماده ۱۲۰۹ (ق.م): «اقارب فقط نسبت به آتیه می توانند، مطالبه نفقه نمایند. بنابراین، برعکس زوجه، اقارب نمی توانند برای گذشته مطالبه نفقه نمایند.

۲- نفقه اقارب تکلیفی دو جانبه است و تحقق این تکلیف منوط به فقر درخواست کننده نفقه و تمکن خویشاوندی است که از او درخواست نفقه شده است مواد ۱۱۹۷ و ۱۱۹۸ ق.م)، و با احراز این شرط، خویشاوند متمکن با در نظر گرفتن میزان تمكن او، ملزم به پرداخت نفقه خویشاوند فقیر میشود. بنابراین، در نفقه اقارب ممکن است، فرزند ملزم به پرداخت نفقه پدر شود و ممکن است، پدر ملزم به پرداخت نفقه فرزند شود. این در حالی است که در نفقة زوجه، همیشه زوج، ملزم به پرداخت نفقه زوجه می شود و در تعیین میزان آن، شرایط اقتصادی زوج ملاک قرار نمی گیرد

٣- نفقه زوجه بر نفقه اقارب مقدم است. یعنی اگر مردی قادر نباشد، هم نفقه زوجة خود را بپردازد و هم نفقه اقارب را، بايد نفقه زوجه را بپردازد و چون ملائست ندارد نفقه اقارب را هم بپردازد، لذا تکلیفی به پرداخت آن ندارد. زیرا، یکی از شرایط تفقة اقارب، ملائت منفق است.

4- طلب خویشاوند از بابت نفقه، طلبی عادی است. لذا اگر خویشاوندی که بابت نفقه اقارب مدیون شده است، ورشکست شود با فوت نماید و اموال او برای پرداخت همه بدهیها کافی نباشد، خویشاوند طلبکار در زمره طلبکاران عادي (غير ممتاز) قرار می گیرد. مگر اینکه خویشاوند طلبکار، اولاد باشد که در این صورت، طلب أولاد بایست تفقه، به مانند نفقه زوجه، در زمره طلبهای ممتاز قرار می گیرد. تبصره ۲ ماده ۱۲ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۰۳ در این خصوص مقرر داشته است: پرداخت نفقة قانونی زوجه و اولاد بر سایر دیون مقدم است»

حال با فرض اینکه مصادیق احصایی در ماده ۱۲۰۶ حصری نیست، آیا پرداخت هزینه های ازدواج نیز در زمره نفقه قرار می گیرد؟ به نظر می رسد، به دلیل اینکه الزامی بودن پرداخت این قبیل هزینه ها، برای منفی محل تردید است، لذا بر اساس اصل برانت، منفی تکلیفی در پرداخت آن ندارد. به همین نحو می توان استدلال نمود که اگر خویشاوند واجب النفقه، دارای همسر باشد، پرداخت نفقه همسر، بر عهده منفق نیست.

نفقه اقارب + نمونه دادخواست
نفقه اقارب + نمونه دادخواست

نکته قابل ذکر دیگر این است که در تعیین میزان نفقه اقارب، باید وضع اقتصادی منفق در نظر گرفته شود (قسمت اخیر ماده ۱۲۰۶ ق.م). با وجود این حتی اگر منفق تمکن مالی داشته باشد و بتواند نفقه اقارب را بپردازد، تکلیفی بیشتر از تأمین هزینه های متعارف زندگی شخص واجب النفقه، ندارد. بنابراین، حداکثر میزان نفقه، پرداخت مالی است که برای تأمین هزینه های متعارف زندگی لازم باشد. ولی اگر متفق در عین حالی که می تواند نفقه اقارب را بپردازد، وضع اقتصادی چندان مطلوبی نداشته باشد، به تشخیص دادگاه تا حدی که پرداخت نفقه در وسع او باشد، از مقدار آن کاسته می شود.

۲- اطراف تکلیف در نفقه اقارب

در تکلیف به پرداخت نفقه، دو خویشاوند در برابر هم قرار می گیرند که یکی از آنان به عنوان منفق، تکلیف پرداخت نفقه بر عهده او است و طرف دیگر، به عنوان منفق عليه، حق مطالبه نفقه را دارد که به او «مستحق نفقه، و واجب النفقه» نیز گفته می شود. ماده ۱۱۹۹ (ق.م) به این موضوع چنین اشاره کرده است: «در روابط بین اقارب، فقط اقارب نسبی در خط عمودی، اعم از صعودی با نزولی، ملزم به انفاق یکدیگرند قرابت نسبی رو به بالا را قرابت صعودی و رو به پایین را قرابت نزولی می نامند. بنابراین، اگر نقطة محاسبه قرابت، شخص «الف» باشد؛ پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ او از اقربای نسبی در خط عمودی صعودی او هستند و فرزندان، نوه ها و نتیجه های او از اقربای نسبی در خط عمودی نزولی او هستند. در قرابت نسبی در خط عمودی، اقربایی که در خط نزولی قرار دارند، از بطن یا از صلب بی واسطه یا با واسطه اقربای نسبی صعودی هستند. مثلا فرزند به طور مستقیم، از بطن مادر و از صلب پدرش است و به طور غیر مستقیم از بطن مادربزرگ و صلب پدربزرگش است و همچنین است هر چه رو به بالا رود. خویشاوندان نسبی که از نسل همدیگر نباشند، یعنی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم، از بطن و صلب هم نباشند، اقربای نسبی در خط اطراف نامیده می شوند. تکلیف به پرداخت نفقه، فقط در میان اقربای نسبی در خط طولی به وجود می آید. لذا اقربای نسبی در خط اطراف، در برابر هم تکلیف به انفاق ندارند. اما مسئله این است که اقربای نسبی در خط عمودی، به چه صورت در برابر هم مکلف به انفاق هستند؟ به عبارت دیگر، اگر یکی از این اقربا محتاج به نفقه باشد، پرداخت نفقه او بر عهده کدام خویشاوند قرار می گیرد. قانون مدنی، به صورت جداگانه مشخص کرده است که اگر اقربای نیازمند به نفقه، أولاد باشند، چه خویشاوندانی و به چه ترتیبی، در برابر او، ملزم به اتفاق می شوند و اگر اقربای نیازمند به نفقه، والدين باشند، چه اقریایی و به چه ترتیبی، ملزم به انفاق می شوند. ذی” ضمن اینکه نفقه اولاد و نفقة ابوين مورد بررسی قرار می گیرد، به این مسئله نیز خواهیم پرداخت که اگر منفقين متعدد باشند با مستحقین نفقه متعدد باشند، کیفیت پرداخت نفقه چگونه خواهد بود.

بک – نفقة اولاد: ماده ۱۱۹۹ (ف.م) در این خصوص مقرر می دارد: «نفقة اولاد بر عهده پدر است. پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به اتفاق، به عهده اجداد پدری است، با رعایت الاقرب فالاقرب. در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها، نفقه بر عهده مادر است. هرگاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد، با رعایت الا قرب فالأقرب، به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حيث درجه اقربیت، مساوی باشند، تفقه را باید به حصه مساوی تادیه کنند». مقصود از «الأقرب فالاقرب، این است که اگر خویشاوند نزدیکتر، طبق شرایط مقرر، تکلیف به پرداخت نفقه پیدا کند، خویشاوند دورتر، از این تکلیف معاف می گردد. بر اساس ماده مذکور، اگر شخصی دارای پدری باشد که متمكن از پرداخت نفقه او باشد، تکلیف به پرداخت نفقه بر ذمه پدر قرار می گیرد. اگر پدر نداشته باشد و با پدر او متمکن از پرداخت نفقه نباشد، تکلیف به پرداخت نفقه بر ذمه پدربزرگ پدری او قرار می گیرد. اگر پدربزرگ پدری هم نداشته باشد و یا پدربزرگ پدر او متمکن از پرداخت نفقه نباشد، تکلیف به پرداخت نفقه بر ذمه مادر او قرار می گیرد. حال اگر مادر هم نداشته باشد یا مادر او متمکن از پرداخت نفقه نباشد، این تکلیف بر ذمه «جد و جد مادری و جد پدری» قرار می گیرد. جد و جد مادری و جده پدری همگی از حیث تکلیف به انفاق، در یک ردیف قرار دارند. یعنی اگر تکلیف به پرداخت نفقه به این اشخاص برسد و آنان همگی متمکن از پرداخت نفقه نوه خود باشند، همه آنان به طور مساوی عهده دار نفقه نوه خواهند بود و اگر یک یا دو نفر از آنان زنده نباشند و یا متمکن از پرداخت نفقه نباشند، تکلیف به پرداخت نفقه بر عهده کس یا کسانی باقی می ماند که زنده اند و ممکن از پرداخت نفقه هستند. البته اگر اجداد و جدات مادری و جدات پدری از حيث درجه نزدیکی به شخص متقاضی نفقه، در موقعیت متفاوتی قرار داشته باشند، رعایت الاقرب فالأقرب، برای تعیین منفق، ضروری است. به عنوان مثال، اگر پدر جد یا جد مادری زنده باشد، با وجود جد و یا جده مادری، نوبت به پدر جد یا جد مادری نمی رسد. زیرا، آنان در پسک درجه قرار ندارند و جد یا جده اقرب، مانع از استقرار تکلیف بر ذمه پدر جد یا پدر جده که ابعد به حساب می آید، میشود.

دو – نفقة ابوین: ماده ۱۲۰۰ (ق.م) در خصوص نفقة ابوین، چنین مقرر داشته است: انفقة ابوين با رعایت الاقرب فالأقرب، به عهده اولاد و اولاد اولاد است بنابراین، نفقه پدر و مادر، در درجه اول بر عهده اولاد است و بعد از اولاد، اولاد اولاد (نوه) مکلف به پرداخت نفقه میشوند. بر این اساس، در نفقة ابوین، رعایت قاعدة والاقرب فالأقربه ضروری است. لذا با وجود فرزندی که شرایط پرداخت نفقه را دارد، تکلیف به پرداخت نفقه بر عهده اولاد اولاد (نوه) قرار نمی گیرد، در نفقه ایوین، جنسیت متفقین در تکلیف به پرداخت نفقه تأثیری ندارد. کما اینکه در نفقة اولاد .. تکلیف به پرداخت نفقه، ممکن بود بر ذمه اجداد پدری و یا مادری و همچنین جدات پدری و یا مادری قرار گیرد. بنابراین، در نفقة ابوین، هنفق، ممکن است، دختر یا پسر شخص واجب النفقه باشد و ممکن است، دختر یا پسری که نوه او است نوه دختری یا نوه پسری او باشد.

سه – تعدد منفقين و مستحقین نفقه: اقربایی که تکلیف به پرداخت نفقه را بر عهده دارند، ممکن است، متعدد باشند. یعنی بیش از یک خویشاوند، شرایط پرداخت نفقه را داشته باشد. در این صورت، این سوال پیش می آید که کیفیت پرداخت نفقه شخص واجب النفقه، به چه صورت خواهد بود. پاسخ به این سؤال را در دو فرض مورد بررسی قرار میدهیم.

تعدد منفقين: تعدد متفقین، ممکن است، در یک خط صعودی یا نزولی و ممکن است در دو خط صعودی و نزولی باشد، اگر تعدد منفقين فقط در خط صعودی با نزولی باشد، منفتین باید به نحو تساوی نفقة شخص واجب النفقه را بپردازند. بنابراین، نفقة اولاد، ممکن است، در صورت فقدان پدر، جد پدری و مادر، یا نداشتن شرایط تکلیف از سوی آنان، بر عهده جد و جد مادری و جد پدری قرار گیرد. این اشخاص باید به نحو تساوی، نفقة اولاد اولاد را بپردازند. همچنین اگر اولاد یا اولاد اولادی متمکن باشند و شرایط پرداخت نفقه به شخص واجب النفقه را داشته باشند، آنان با رعایت الاقرب فالأقرب باید به صورت مساوی، نفقه را بپردازند. دختر یا پسر بودن منفق، تأثیری بر این تکلیف ندارد (مواد ۱۱۹۹ و ۱۲۰۰ ق.م).

اما اگر منفقين هم در خط صعودی و هم در خط نزولی متعدد باشند، مثل اینکه شخص واجب النفقه هم دارای پدر و هم دارای فرزندی باشد که بتوانند نفقه او را بپردازند، در این صورت، پرداخت نفقه به صورت مساوی بر عهده پدر و فرزند باد شده خواهد بود. ماده ۱۲۰۱ (ق.م) در این خصوص مقرر می دارد: «هرگاه یک نفر هم در خط عمودی صعودی و هم در خط عمودی نزولی، اقارب داشته باشد که از حیث الزام به انفاق در درجه مساوی هستند، نفقه او را باید اقارب مزبور به حصة متساوی تادیه کنند. بنابراین، اگر مستحق نفقه، پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشد، نفقه او را باید پدر و اولاد او، متساوية، تأدیه نمایند، بدون اینکه مادر سهمی بدهد و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشد، نفقه او را باید مادر و اولاد، متساوية، بدهند». در فرض تعدد منفقين، رعایت قاعدة الاقرب فالاقرب نیز ضروری است. بنابراین، اگر شخص واجب النفقه پدر و مادر نداشته باشد، ولی فرزند بلافصل و جد پدری داشته باشد، به لحاظ اینکه قرابت فرزند بلافصل، نزدیک تر است، لذا نفقه بر عهده او است و جد پدری الزامی به پرداخت نفقه ندارد. اما اگر شخص واجب النفقه، جد پدری و نوه داشته باشد که هر دو متمکن از پرداخت نفقه باشند، چون درجة قرابت این دو مساوی است، پرداخت نفقه به صورت مساوی بر عهده جد و نوه مذكور

تعدد مستحقین نفقه: اگر شخصی دارای چند نفر واجب النفقه باشد و توان مالی پرداخت نفقه همه آنان را داشته باشد، باید نفقه همه آنها را بپردازد. اما اگر استطاعت مالی کافی نداشته باشد، چنانچه فقط متمکن از پرداخت نفقه خود باشد، برای نفقة اقارب، تکلیفی بر عهده ندارد. اگر استطاعت مالی پرداخت نفقه شخص یا اشخاصی غیر از خود را داشته باشد، ولی این استطاعت به اندازه ای نیست که بتواند جوابگوی همه اشخاص واجب النفقه باشد، پرداخت نفقه بعضی بر بعض دیگر، تقدم دارد و منفق باید با رعایت این حق تقدم، به تکلیف پرداخت نفقه، عمل کند. بنابراین اولا- نفقة زوجه بر نفقه اقارب مقدم است. ماده ۱۲۰۳ (ق.م) در این خصوص مقرر می دارد: «در صورت بودن زوجه و یک یا چند نفر واجب النفقه دیگر، زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود». برای توجیه چنین حق تقدمی گفته شده است: نفقه زوجه منشأ قراردادی دارد و بخشی از عوض قرارداد است و به همین دلیل است که در تحقق این تکلیف، فقر و غنای منفق و منفق عليه، بی تأثیر است. این در حالی است که نفقه اقارب، از باب مواسات و همیاری پرداخت می شود. این تفاوت باعث شده است که فقها در خصوص نفقه گذشته بگویند، نفقه گذشته زوجه، قابل مطالبه است، ولی اقارب برای ایام گذشته نمی توانند مطالبه نفقه کنند. لازم به ذکر است که مرحج بودن نفقه زوجه بر نفقة اقارب، اختصاص به نفقه حاضر زوجه دارد و چنین ترجیحی در خصوص نفقه گذشته زوجه وجود ندارد.

٣- شرایط تکلیف به پرداخت در نفقه اقارب

برای اینکه تکلیف به پرداخت نفقه اقارب، محقق شود، وجود چند شرط ضروری است. این شرایط عبارت اند از: وجود قرابت نسبی در خط عمودی میان منفق و مستحق نفقه، فقیر بودن مستحق نفقه، متمکن بودن منفق، هر یک از شروط مزبور به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد.

وجود قرابت نسبی در خط عمودی میان منفق و مستحق نفقه: مطابق ماده ۱۱۹۹ (ق.م): «در روابط بین اقارب، فقط اقارب نسبی در خط عمودی، اعم از صعودی یا نزولی، ملزم به أنفاق یکدیگرند. بنابراین، اقارب نسبی در خط اطراف، ملزم به انفاق به همدیگر نیستند، خواهان دعوای نفقه اقارب، باید وجود رابطه قرابت نسبی در خط عمودی را به اثبات برساند. اثبات چنین امری تابع قواعد عام ادله اثبات است. بنابراین، خواهان می تواند به اقرار، شهادت شهود، سند و ….. استناد کند و مادامی که برای دادگاه وجود چنین قرایتی به اثبات نرسیده باشد، امکان صدور حكم مبنی بر الزام به پرداخت نفقه، وجود ندارد

فقیر بودن مستحق نفقه: مطابق ماده ۱۱۹۷ (ق.م): اکسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند بوسیله اشتغال به شغلی، وسایل معیشت خود را فراهم سازد. بنابراین، کسی استحقاق مطالبه نفقه اقارب را دارد که اولا، فقير باشد، یعنی وسایل و امکانات امرار معاش در حد متعارف و معمولی را نداشته باشد. ثانية، نتواند با اشتغال به شغلی معیشت خود را تأمین کند. در قانون مدنی، ضوابطی برای تشخیص فقر و نداری تعیین نشده است. فقر مفهومی عرفی دارد و تابع زمان و مکان است. تشخیص فقیر بودن متقاضی نفقه بر عهده قاضی است و قاضی نیز بر اساس همین ضابطه عرفی، در احراز آن می کوشد. با توجه به اینکه اقارب فقط استحقاق مطالبه نفقه جاری را دارند، لذا وضع فعلی آنان، ملاک تشخیص فقر است. بنابراین، اگر خواهان نفقه، در حال حاضر از رفاه نسبی برخوردار شده، ولی در گذشته دچار فقر بوده است، نمی تواند از اقارب خود، نفقه ایام گذشته را مطالبه کند. نظام حقوقی از اشخاص تن پرور و مفتخور حمایت نمی کند. بنابراین، اگر کسی توان این را دارد که با اشتغال به شغلی هزینه های زندگی خود را تأمین کند، ولی از کار کردن طفره می رود، نمی تواند مطالبه نفقه اقارب کند. تعیین اینکه آیا خواهان نفقه توان اشتغال دارد یا خیر، بر عهده قاضی است. قاضی نیز با در نظر گرفتن وضعیت اشتغال جامعه و قابلیت های کاری شخص متقاضی نفقه اظهار نظر می نماید. بنابراین، اگر متقاضی تفقه بدون دلیل موجه از اشتغال به شغل هایی که متناسب به شئون زندگی او است، امتناع کند، دادگاه او را مستحق نفقه اقارب نخواهد دانست. عذری برای عدم اشتغال موجه قلمداد می شود که عرفا قابل پذیرش باشد.

نفقه اقارب + نمونه دادخواست
نفقه اقارب + نمونه دادخواست

لذا، دادگاه زمانی خواهان دعوای نفقه اقارب را ذی حق می داند که بیکاری و عدم اشتغال، ناشی از تقصیر خواهان نفقه اقارب نباشد. به تعبیر دیگر، خواهان زمانی استحقاق نفقه اقارب را دارد که بخواهد هزینه زندگی خود را تأمین کند، ولی بدون تقصير و سوءنیت، قادر بر آن نباشد؛ اعم از اینکه توان جسمانی و عقلانی کافی را داشته باشد یا اینکه به دلیل پیری، علیلی، جنون یا صغر، توان جسمانی و یا عقلانی کافی نداشته باشد. بنابراین، چه بسا دادگاه، شخص جوانی را که از توان جسمانی و عقلانی لازم برخوردار است، مستحق نفقه اقارب بداند، ولی جوان دیگری را که از نظر جسمانی علیل است، مستحق نفقه اقارب نداند. زیرا، ممکن است، دلیل استحقاق اولى این باشد که وی بدون تقصیر و سوءنیت بیکار است. ولی دلیل عدم استحقاق دومی این باشد که برای وی اشتغال به شغلی متناسب به شأن و شرایط جسمانی اش فراهم است، ولی بدون عذر موجه از اشتغال به آن شغل طفره می رود. بنابراین، ضرورتا، ناقص الخلقه بودن یا جنون، یا صغر، شرط استحقاق نفقه اقارب نیست و چه بسا شخص بالغي از نظر جسمانی و عقلانی سالم باشد و در عین حال، مستحق نفقه اقارب تشخیص داده شود.

متمکن بودن منفق: مطابق ماده ۱۱۹۸ (ق.م): کسی ملزم به انفاق است که متمكن از دادن نفقه باشد، یعنی بتواند نفقه بدهد، بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود، دچار مضیقه گردد. برای تشخیص تمکن، باید کلیه تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود. مطابق این ماده داشتن تمکن مالی شرط تحقق تكليف انفاق به اقارب است. بر اساس ضابطه ارائه شده، منفق زمانی متمكن است که توانایی پرداخت نفقه اقارب را داشته باشد، بدون اینکه در معیشت او مضيقهای به وجود آید. دادرس در تشخیص متمکن بودن منفق نباید فقط به وضعیت کنونی او توجه کند و آن را معیار تشخیص قرار دهد. بلکه اگر منفق، تعهداتی بر ذمه دارد که في الحال و یا عن قریب ملزم به ایفای آن می شود، باید در تشخیص شرط تمكن مدنظر قرار گیرد. زیرا، پرداخت دیون، مقدم بر پرداخت نفقه اقارب است، مگر اینکه نفقه مطالبه شده، نفقة اولاد باشد که در این مورد، نفقة اولاد مقدم بر پرداخت دیون است، همچنان که نفقه زوجه مقدم بر پرداخت دیون است (تبصره ۲ ماده ۱۲ ق.ح.خ ۱۳۵۳). در تشخیص شرط تمکن، علاوه بر دیون منفق، به وضع زندگانی شخصی او نیز باید توجه شود. یعنی شئونات زندگی او نیز باید در نظر گرفته شود. یعنی با پرداخت نفقه اقاربه، زندگی در خور شأن او دچار مضیقه نشود. لذا موقعیت همة اشخاص از این حیث یکسان نیست و دادگاه با در نظر گرفتن سطح زندگی همنوعان منفق، اظهار نظر می نماید که آیا پرداخت نفقه زندگی منفق را دچار مضیقه می نماید یا خیر. بنابراین، اگر سطح زندگی شخصی اقتضا می کند که خانه، اتومبیل، وسایل منزل و …….. در خور شأن داشته باشد، دادگاه او را ملزم نمی نماید تا از این سطح زندگی صرف نظر نماید و به کمتر از آن قانع شود و با کاستن از سطح رفاه خود، نفقه اقارب را تأمین کند.

4- ضمانت اجرای نفقه اقارب

کسی که ملزم به پرداخت نفقه اقارب است، در صورت استنکاف از انجام تعهد، ممکن است با ضمانت اجرای مدنی و یا کیفری مواجه گردد. مطابق ماده ۱۲۰۰ (ق.م): در موارد غیبت یا استنکاف از پرداخت نفقه، چنانچه الزام کسی که پرداخت نفقه بر عهده اوست، ممکن نباشد، دادگاه می تواند با مطالبه افراد واجب النفقه به مقدار نفقه از اموال غایب یا مستنکف، در اختیار آنها با متکفل مخارج آنان قرار دهد و در صورتی که اموال غایب یا مستنکف در اختیار نباشد، همسر وی با دیگری با اجازه دادگاه می تواند، نفقه را به عنوان قرض بپردازند و از شخص غایب یا مستنکف مطالبه نماینده صدور حکم راجع به نفقه و اجرای آن، تابع قواعد عام آئین دادرسی مدنی و اجرای احکام مدنی است. بنابراین، اگر خواهان نفقه، برای مطالبه آن، دعوای حقوقی اقامه نماید، باید برای این منظور، به دادگاه خانواده محل اقامت خوانده دادخواست تقدیم نماید (بند 4 ماده 4 ق. ح خ ۱۳۹۱). دادگاه نیز حسب قواعد عام آئین دادرسی مدنی، به دعوای اقامه شده، رسیدگی مینماید و حکم مقتضی در خصوص آن صادر می کند بعد از قطعیت حکم صادره و صدور اجرائیه، ممکن است، محکوم علیه حکم صادره را طوعا اجرا نماید؛ در غیر این صورت، حکم صادره به طوری تهري، عليه او اجرا می شود. بر این اساس، محکوم له می تواند از دادگاه مجری حکم، تقاضای توقیف اموال محكوم عليه را صادر نماید. اجرای حکم از محل اموال توقیف شده، تابع قواعد عام إجرای احکام مدنی است.

علاوه بر ضمانت اجرای مدنی که فوقا به آن پرداخته شد، ترک انفاق، دارای ضمانت اجرای کیفری نیز هست. در صورتی که مستحق نفقه بخواهد، مستنکف از پرداخت نفقه را با ضمانت اجرای کیفری مواجه نماید، باید با تقدیم شکایت به دادگاه خانواده، از دادگاه تقاضای مجازات او را بنماید. مطابق ماده ۵۳ (ق.ح.خ ۱۳۹۱): «هر کس، با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از تأدیه تفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع کند، به حبس تعزیری درجه شش محکوم می شود. تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و در صورت گذشت وی از شکایت در هر زمان تعقیب جزائی یا اجرای مجازات موقوف می شود

تبصره – امتناع از پرداخت ….. نفقه فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی یا کودکان تحت سرپرستی مشمول مقررات این ماده است. بنابراین، از لحاظ کیفری میان ترک نفقه زوجه و ترک نفقه اقارب و همچنین ترک نفقه فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی و کودکان تحت سرپرستی تفاوتی وجود ندارد.

همچنین شما می توانید با وکیل نفقه به صورت وکیل آنلاین 24 ساعته در تماس باشید.

برای ارتباط با وکیل خانواده متخصص به صفحه فوق مراجعه نمایید.

Facebook
Twitter
LinkedIn

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *