تماس با مشاوران حقوقی تهران وکیل

دسترسی اول : نارمک براصلی خیابان فرجام حدفاصل حیدرخانی و عبادی، ساختمان کهکشان پلاک 401 طبقه 2 واحد 8

دسترسی دوم :اتوبان باقری،فرجام غربی،بعد از عبادی،پلاک ۴۰۱،ط۲،واحد ۸ ساختمان کهکشان

تلفن : 09100911179

هزینه وکیل برای وصول مهریه

تماس با تهران وکیل

در صورتیکه نیاز به انجام کارهای وکالتی دارید با ما در تماس باشید

در این مطلب هزینه وکیل برای وصول مهریه را شرح خواهیم داد که چقدر نیاز خواهد بود، اگر می خواهید بهترین وکیل مهریه را با قیمت مناسب انتخاب کنید، می توانید با یک وکیل مهریه در تهران وکیل صحبت کنید.

یکی دیگر آثار مالى عقد نکاح مهر است. مهر یا مهریه یا صداق، مالی است که مرد به موجب عقد نکاح آن را به زن می پردازد. این اثر مالی عقد نکاح به حقوق اسلام اختصاص دارد و احکام آن وارد در حقوق موضوعه شده است. یکی از مهم ترین مباحث حقوق خانواده تحليل احکام راجع به مهریه است. لذا در اینجا ضرورت دارد، به ترتیب مبنا، شرایط، و اقسام مهریه و سپس تأثیر انحلال نکاح بر مهریه مورد بررسی قرار گیرد.

هزینه وکیل برای وصول مهریه
هزینه وکیل برای وصول مهریه

الف – مبنای مهر

در حقوق اسلام، مرد موظف شده است، مالی را به عنوان مهریه به زن بپردازد. تعیین مهریه در نکاح موقت، شرط صحت عقد است و در نکاح دانم شرط صحت عقد نیست، ولی اگر زوجین مالی را به عنوان مهریه تعیین نکرده باشند، در صورت وقوع نزدیکی، زوجه مستحق مهرالمثل میشود. در حقوق غرب، نکاح واجد چنین اثری نیست. با این وصف، مبنای این تکلیف در حقوق اسلام چیست؟ پاسخ به این سؤال، متفاوت از ثمرات و نتایج وجود مهریه در عقد نکاح است، لذا ضمن آنکه مبنای مهریه را بررسی خواهیم نمود، به ثمرات و نتایج مهریه نیز خواهیم پرداخت.

 

اصولا، نکاح عقدی است که طرفین آن، در موقعیتی برابر، برای تشکیل خانواده و زندگی مشترک با هم تراضی می نمایند. عقد ازدواج که حقیقتا به مانند هیچ یک از عقود دیگر نیست، بیشتر از آنکه مبتنی بر قواعد و مقررات حقوقی و فقهی باشد، بیشتر بر اخلاقیات و حسن نیت، مبتنی است و همین امر باعث شده است که این عقد، بیشتر به شکل پیمان نامه ای اخلاقی تجلی نماید. در این پیمان، زن و مردی با هم به توافق می رسند که زندگی مشترکی را تشکیل دهند و نیازهای همدیگر را برآورده سازند و از با هم بودن لذت ببرند و زندگی بهتری را برای همدیگر رقم بزنند. در نکاح دائم، زوجین لااقل، به هنگام انعقاد نکاح، با کمال حسن نیت توافق می نمایند که تا پایان عمر با هم باشند. زن و مرد هر دو به چنین زندگی مشترکی نیاز دارند و اگر بخواهند به صورت مجرد زندگی کنند، هر دو زندگی مطلوب و ایده آلی نخواهند داشت. بنابراین، با وجود چنین شرایطی، چرا مرد باید به زن مهریه بپردازد و چرا حكم قضیه برعکس نیست یعنی زن به مرد مهریه نمی پردازد؟ پاسخ به این سوال مبنای فقهی و حقوقی مهریه را مشخص می نماید که البته فقها و حقوقدانان پاسخ شفاف و یکسانی به این سؤال نداده اند. ليكن به نظر می رسد، مبنای مهریه، یک موضوع واحد نیست. بلکه دلايل مختلفی می تواند توجیه کننده مبنا و حکمت مهریه باشد که می توان آن را به شرح زیر بیان نمود:

١۔ خداوند حکیم زن را فطرتا موجودی ظریف، زیبا، با حيا، و خویشتن دار آفريده است. در مقابل مرد را قوی، توانا و جسور آفریده است. لذا با اینکه از نظر شرعی هیچ مانعی نیست که زن به مرد پیشنهاد ازدواج بدهد، ولی عموما در همه دنیا این مردان هستند که به زنان پیشنهاد ازدواج میدهند. روحیات خاص زنانه باعث می شود که زن سریعا به پیشنهاد مرد پاسخ مثبت ندهد. زیرا زن نیاز به نشانه ای دارد که به کمک آن بفهمد مرد خواستگار در ازدواج با او تشکیل زندگی مشترک مصمم است پرداخت مهریه یکی از این نشانه ها است و مردی که برای ازدواج پایدار، پیش قدم می شود، با تعیین مهریهای برای دختری که از او خواستگاری کرده است، نشان می دهد در تشکیل خانواده و زندگی مشترک مصمم است و به همین منظور حاضر است هزینه پرداخت کند. دختر نیز که معمولا در پاسخ به خواستگاری حیا به خرج می دهد، اگر جدیت مرد را مشاهده کند و او را برای زندگی مشترک بپسندد، به او پاسخ مثبت می دهد. به تعبیر عرفی، مرد با پرداخت مهریه ناز همسر خود را می خرد و این از زیبایی های خلقت است که خداوند جریان تشکیل پیمان ازدواج را با نوعی دلهره و حساسیت توأم نموده است. اگر غیر از این بود، ازدواج برای همگان این همه جذابیت نداشت و به مانند عقد بیعی به سهولت واقع می شد و کسی برای انعقاد عقد بیع شادی و پایکوبی نمی کند. هلهله و شادی شاهدين عقد ازدواج به هنگام شنیدن پاسخ مثبت دختر به همین دلیل است. بنابر این، مهریه نشانگر تصمیم جدی مرد بر ازدواج است و زن نیز اگر این نشانه را ببیند به خواهان خود پاسخ مثبت می دهد و در عین حال که حیا می کند به پیشنهاد خواستگارش پاسخ مثبت می دهد.

۲- برای مردان بسیار اهمیت دارد با دختری ازدواج کنند که تا هنگام عروسی نجابت خود را حفظ کرده باشد. مهریه پاداش حفظ نجابت دختر نیز هست به همین منظور اگر بنابر این بوده است که دختر باکره باشد، ولی بعد از ازدواج مشخص شود باکره نیست، مرد میتواند نکاح في مابین را فسخ کند.

٣- دختر با ازدواج بکارت خود را از دست می دهد. از دست دادن بکارت برای دختر نوعی آسیب است. زیرا اگر از شوهرش جدا شود و بار دیگر بخواهد ازدواج کند، برای خواستگارانش جذابیت سابق را ندارد. به همین دلیل، مهریه عوض این آسیب نیز محسوب می شود. حال اگر دختری، قبل از نزدیکی، از شوهرش طلاق بگیرد فقط مستحق نصف مهریه خواهد بود. به دلیل اینکه با این عقد، زن به گونه ای متضرر می شود و برای مردانی که بخواهند با او ازدواج کنند مطلوبیت سابق را ندارد.

هزینه وکیل برای وصول مهریه
هزینه وکیل برای وصول مهریه

4- الزامی بودن پرداخت مهریه باعث می شود، مرد هنگامی به دختری پیشنهاد ازدواج بدهد که حقیقتا عزم جدی در ازدواج با او را داشته باشد، مهریه باعث میشود از لجام گسیختگی عده ای از مردان جلوگیری شود و بدون داشتن عزم جدی به دختری پیشنهاد ازدواج ندهند. اگر مهریه نبود خانواده استحکام پیدا نمی کرد. زیرا طلاق زن از اختیارات مرد است و لذا هر مرد هوس بازی به سهولت زن فعلی خود را طلاق میداد و بلافاصله با زن دیگری ازدواج می کرد و این باعث میلان شدن، اضطراب و نگرانی زنان جامعه می شد. بنابراین، مهریه مانع هوس بازی مردان ضعیف النفس است

آنچه گفته شد، مبنا و حکمت مهریه در نکاح دائم است در نکاح موقت مبنای مهریه پرداخت، مابازاء تمتع از زنی است که به صورت موقت خود را به عقد ازدواج دیگری در آورده است. در نکاح موقت، تعیین مهریه شرط صحت عقد است و نکاح موقتی که در آن مهریه تعیین نشده است، باطل است. بر این اساس، می توان گفت مبنای مهریه در نکاح موقت پرداخت عوض استمتاع است.

به هر حال، پرداخت مهریه به زن، دارای آثار و نتایجی نیز هست که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد.

١- زنی که از همسرش مهریه ای دریافت کرده است، اگر از شوهرش به هر دلیل جدا شود، سرمایه ای هر چند اندک دارد که با آن می تواند تا مدتی، شرافتمندانه به زندگی خود ادامه دهد و اگر مهریه نبود، زنان به هنگام جدایی، با مشقات بیشتری مواجه می شدند.

۲- مهریه، چه به صورت دین باشد و چه به صورت نقدی پرداخت گردد، مانعی برای فروپاشی خانواده است. زیرا مهریه ها در حال حاضر، عموما به صورت دین است و مردان به سهولت قادر بر پرداخت آن نیستند و این باعث می شود، مردان به جای اینکه به طلاق همسر خود فکر کنند به حل مشکلات خانوادگی خود بیندیشند و برای آن چاره ای بیابند. تجربه نشان می دهد که ساختن زندگی که توأم با مشکلاتی است، خردمندانه تر است از فروپاشیدن آن و رفتن به سراغ زندگی جدیدتر.

٣- زنان معمولا به دلایل مختلفی زمینه کسب مال برایشان فراهم نیست و اینکه زن احساس کند، از هیچ پشتوانه مالی برخوردار نیست، او را دچار تشویش خاطر می کند، لذا مهریه نوعی پشتوانه محسوب می شود و آن را تا حدودی از پاره ای نگرانیها می رهاند.

ب- شرایط مهر

هر چیزی را نمی توان به عنوان مهر تعیین کرد. بلکه چیزی را به عنوان مهر می توان تعيين کرد که شرایط زیر را داشته باشد:

١- مهر باید مالیت داشته باشد (ماده ۱۰۷۸ ق.م) و اگر مالیت نداشته باشد باطل است. چیزی مالیت دارد که دارای منفعت عقلایی مشروع باشد»، «عرفة قابلیت داد و ستد داشته باشد» و «قانونا قابلیت اختصاص یافت به فرد با افرادی را داشته باشد بنابراین، هر چیزی که فاقد یکی از شرایط سه گانه فوق باشد مالیت ندارد و نمی تواند به عنوان مهریه تعیین گردد. بر اساس ماده ۱۱۰۰ (ق.م): «در صورتی که مهر المسمی، مالیت نداشته باشد …. زن مستحق مهرالمثل خواهد بود…. . مصادیق چیزهایی که مال قلمداد می شود، فراوان است. مال ممکن است، عین باشد و ممکن است منفعت ناشی از مال باشد. به مجرد عقد، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید، (ماده ۱۰۸۲ قيم). البته اگر قانونگذار شرط انتقال مالکیت در مالی را منوط به رعایت تشریفات خاص نموده باشد، زن زمانی بر آن مال به عنوان مهریه حق مالکیت پیدا می کند که تشریفات مقرر قانونی نیز رعایت شده باشد. مثلا اگر مردی تعدادی سهام شرکت با مسئولیت محدود را به عنوان مهریه برای زنش تعیین کرده باشد، انتقال مالکیت سهام مزبور منوط به تنظیم سند رسمی است (ماده ۱۰۳ ق. ت). ممکن است، منابع مالی به عنوان مهریه تعیین گردد. مثلا زوج منافع بک باب مغازه خود را برای مدت مشخصی به عنوان مهریه به همسرش تملیک کند. در این صورت، منافع آن مغازه برای مدت مقرر، به زن تملیک می شود و زن بر آن منفعته حق مالکیت عینی پیدا می کند. البته مهریه ممکن است، به صورت دین باشد. یعنی مرد انجام عمل یا ترک عمل و یا پرداخت مالی را به عنوان مهریه به همسرش تعهد کند. در این صورت، زن مائک مافی الذمه شوهرش می شود. مثلا مرد تعهد می کند، ده عدد سکه بهار آزادی را به عنوان مهریه به همسرش بپردازد. در این صورت، مهریه به صورت دین بر ذمه شوهر مستقر می شود. یا ممکن است، مردی تعهد کند، به عنوان مهریه همسرش را به سفر حج ببرد یا تعهد کند. به او زبان عربی باد دهد. همچنین ممکن است ترک عملی را که برای زوجه ارزش مالی دارد، به عنوان مهریه، تعهد کند. مثل اینکه مرده تعهد کند در زمینی که در مجاورت ملیک همسرش دارد، بنایی بیشتر از یک طبقه احداث نکند. در هر حال، در مواردی که مهریه، به صورت دین است، تعهد مرد ممکن است، حال یا مؤجل باشد. در تعهدات حال یا حال شده، تعهد مرد ممکن است، به صورت عندالمطالبه یا عندالاستطاعه باشد.

در مواردی که مهریه به صورت دین و از نوع وجه رایج است، برای اینکه تورم قیمت ها باعث می شود ارزش وجه تعیین شده به مرور تنزل یابد، لذا در سال ۱۳۷۹ تبصره ای به ماده ۱۰۸۲ (ق.م) الحاق گردید که به موجب آن این حق به زوجه داده شد که به هنگام مطالبه مهریه، از دادگاه، تقاضای تعدیل آن را بنماید. این تبصره چنین مقرر داشته است: «چنانچه مهریه وجه رایج باشد، متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می گردد، محاسبه و پرداخت خواهد شد؛ مگر اینکه زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشند………… لازم به ذکر است که حکم مزبور به مهریه اختصاص دارد و در خصوص سایر دیونی که متعلق آن وجه رایج است، حکم مقرر در ماده ۵۲۲ (ق.آ.د.م) اجرا می شود که خود دارای شرایط ویژه ای است.

هنگامی که تبصره یاد شده به ماده ۱۰۸۲ (فيم) الحاق گردید، این سؤال پیش آمد آیا این مقرره به مهریه هایی که قبل از تصویب این قانون معین شده نیز قابل ت است با فقط در خصوص مهریه هایی قابل اجرا است که بعد از تصویب آن تعیین شده با تعیین می شود. این موضوع محل اختلاف بود و دادگاهها آراء متناقضی در اب. خصوص صادر کردند. تا اینکه هیئت عمومی دیوان عالی کشور، در سال ۱۳۷۸ رأی وحدت رویه ای صادر کرد و به اختلاف نظرات پیش آمده، خاتمه داد. بر اساس رأی وحدت رویه صادره، تعديل مهریه شامل مهریه هایی نیز می شود که قبل از تصویب تبصره یاد شده تعیین گردیده است.

۲- مهر باید قابل تملک باشد (ماده ۱۰۷۸ ق.م). بنابراین، تعیین مالی که قابلیت تملک را ندارد، به عنوان مهریه، باطل است، توضیح آنکه، هر چیزی که مالیت نداشته باشد، قابلیت تملک ندارد. لذا تعبين غير مال، به عنوان مهریه، جایز نیست. ولی ممکن است، چیزی طبق تعریف، مال محسوب شود. ولی به دلیل مصالح مختلف، قانونگذار تملیک آن را برای افراد جامعه، ممنوع کرده باشد. به عنوان مثال، داشتن اسلحة غير شکاری، جایز نیست، ممنوعیت تملک این نوع سلاحها حفظ امنیت جامعه است. حال اگر زنی مهریه خود را یک قبضه سلاح تیربار تعیین کرده باشد، این مهریه به دلیل قابل تملک نبودن، باطل است

۳۔ مالی که به عنوان مهر تعیین شده است، باید معلوم و معین باشد (ماده ۱۰۷۹ ق.م). بنابراین، اگر مال تعیین شده، مجهول باشد یا مردد بین دو یا چند سال باشد، باطل است. در این صورت، زن مستحق مهرالمثل خواهد بود (ماده ۱۱۰۰ ق.م). مثل اینکه مردی تعهد کند، مبلغی را به زنش به عنوان مهریه بپردازد و معلوم تکند میزان آن چقدر است. با اینکه، مردی یکی از دو اتومبیل خود را که ارزش یکسانی ندارد را به عنوان مهریه تعیین کند، مورد اول به دلیل معلوم نبودن و مورد دوم به دلیل مردد بودن مهریه باطل است

4۔ اگر مهر به صورت عین معین است، باید به هنگام انعقاد عقد، موجود باشد و اگر معلوم شود مهر تعیین شده، پیش از عقد، تلف شده، باطل است. در این صورت مرد باید مثل یا قیمت آن را به زوجه بپردازد (مستنبط از ماده ۱۱۰۰ ق. م).

هزینه وکیل برای وصول مهریه
هزینه وکیل برای وصول مهریه

5- اگر مهر به صورت عین معین باشد، باید ملک فرد باشد. اگر مهر تعیین شده ملک زوج نباشد، تملک آن به توسط زوجه منوط به اعلام رضایت مالی است. در غیر این صورت، مهریه باطل خواهد بود و زوج مکلف است، مثل با قیمت آن مال را به همسرش پرداخت نماید (ماده ۱۱۰۰ في.م)

6۔ مالی که به عنوان مهر تعیین شده است، باید مقدورالتسليم باشد، بنابراین، اگر کسی مالی را به عنوان مهر تعیین کند و قادر نباشد آن را به همسرش تملیک کند، تعهد او به تسلیم آن مال ساقط می شود. در این حالت، از وحدت ملای ماده ۱۱۰۰ (ق.م) چنین استنباط می شود که باید مثل با قیمت آن را به عنوان مهریه به زنش پرداخت کند. در فرض سوم مذکور در ماده ۲۱۰۰ (ق.م) چنین مقرر شده است که اگر کسی مال غیر را به عنوان مهریه همسرش تعیین کند و صاحب مال آن را اجازه نکند، باید مثل با قیمت آن مال را به عنوان مهریه به همسرش پرداخت نماید. به نظر می رسلم، علت تبدیل شدن تعهد به تسليم عين مال به پرداخت مثل با قیمت آن، عدم قدرت بر تسليم مال تعیین شده است. در هر حال، در شرط قدرت بر تسلیم معیار قدرت بر تسليم نوعی است نه شخصی. بنابراین، زمانی تعهد به تسلیم عين مال ساقط می شود که شخص متعارفی، در شرایط زوج قادر بر تسلیم آن مال نباشد. با وجود این، اگر زوجه خود قادر بر تسلم باشد، مهر صحيح خواهد بود

حال اگر مهر تعیین شده، واجد شرایط مذکور نباشد، توافق بر آن باطل خواهد بود. ضمانت اجرای بطلان مهر در نکاح دائم و موقت یکسان نیست. در نکاح موقت اگر مهر تعیین شود یا مهر تعیین شده به دلیل نداشتن شرایط صحت باطل باشد باعث بطلان عقد نکاح می شود. ولی در نکاح دائم اگر مهر تعیین نشود یا مهریه تعیین شده واجد شرایط مقرر نباشد، باعث بطلان عقد نکاح نمی شود، بلکه حسب شرایطی که بیان خواهد شد مهرالمثل جایگزین آن خواهد شد.

اگر امکان مراجعه حضوری ندارید، می توانید از وکیل آنلاین واتس آپ استفاده کنید.

برای ارتباط با وکیل خانواده متخصص به صفحه فوق مراجعه نمایید.

Facebook
Twitter
LinkedIn

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *