تماس با مشاوران حقوقی تهران وکیل

دسترسی اول : نارمک براصلی خیابان فرجام حدفاصل حیدرخانی و عبادی، ساختمان کهکشان پلاک 401 طبقه 2 واحد 8

دسترسی دوم :اتوبان باقری،فرجام غربی،بعد از عبادی،پلاک ۴۰۱،ط۲،واحد ۸ ساختمان کهکشان

تلفن : 09100911179

فسخ نکاح در مهریه

تماس با تهران وکیل

در صورتیکه نیاز به انجام کارهای وکالتی دارید با ما در تماس باشید

براساس ماده 1120قانون مدنی،عقد دائم با فسخ یا طلاق، منحل می شود

فسخ نکاح در مهریهفسخ نکاح در مهریه

  فسخ نکاح یکی ازروش‌های برهم زدن ازدواج است وزمانی که به دلایلی ازدواج موجب زیان ‏فاحش یکی ازطرفین باشد،برای رهایی ازقید ازدواج می‌توان با شرایطی ازدواج را فسخ کردودشواری‌ها و محدودیت‌های طلاق را ندارد‏. 

عقد ازدواج یک عقد لازم است وطرفین تنها می توان درصورت وجودشرایط ومواردی ‏که درقانون مدنی مقررشده است،عقد ازدواج را فسخ کرد.

موارد فسخ نکاح

   موارد فسخ نکاح را می توان شامل :

  • ‏عیوب مرد
  • عیوب زن
  • عیوب مشترک میان زن و مرد
  • جنون
  • تدلیس وفریب درازدواج

فسخ نکاح می تواندازطرف زن یا از طرف مرد باشد ودرواقع هرگاه یکی ازطرفین ‏عیوب مذکور درقانون مدنی را داشته باشد،طرف مقابل می تواند اقدام به فسخ ازدواج کند.

مصلحت وضرورت استمرار،دوام وثبات خانواده اقتضا دارد که زوجین به راحتی ‏نتوانند عقد‏ازدواج را برهم بزننداما قانونگذار برای جلوگیری ازضرروزیان همسری که درمعرض ‏عیوب ‏پراهمیت قرارمی‌گیرد، به طورصریح ومشخص موارد فسخ نکاح رامعین کرده است.‏

براساس ماده ۱۱۲۲ قانون مدنی عیوب مختص مرد که به موجب آن مردبه دلیل ‏عارضه‌ای، ناتوان ازانجام عمل زناشویی باشد وبه زن حق می‌هد که عقد ازدواج را فسخ نماید:‏

  • عنن
  • خصاء
  • مقطوع بودن آلت تناسلی

عنن درمرد اگر پس ازعقدهم حادث شود موجب حق فسخ زن است اما سایرعیوب درمرد یا زن ‏باید درزمان عقد نکاح وجود داشته باشد تا حق فسخ ایجاد شود.‏

عیوب مختص زن درماده ۱۱۲۳ قانون مدنی شمرده شده است وبه موجب آن اگراین عیوب درهنگام عقد موجود باشد ومرد بدون آگاهی به آنها با زن ازدواج کرده باشد قانون به مرد حق فسخ ازدواج را می‌هد.‏

  • قرن
  • جزام
  • برص
  • افضاء
  • زمین گیری
  • نابینایی ازهردوچشم

حق فسخ نکاح به دلیل عیوب زن، برای جلوگیری ازضررمرد است واگربه وسیله عمل ‏جراحی یا با وسایل درمانی این عیوب ازبین برود،حق فسخ نکاح نیزمبنای خود راازدست می‌دهد وساقط می‌شود.‏

بطورکلی زن یا مرد زمانی می توانند عقد ازدواج را فسخ کنند که یکی ازعیوبی ‏که ‏مطابق فقه و قانون مدنی برای هریک از آنها شناخته شده وجود داشته باشد یعنی برای فسخ نکاح ،عیوب مذکوردرزن یا مرد باید به اثبات برسد.  

فسخ نکاح به علت جنون زمانی واقع می شود که زن یا مرد ازجنون طرف درهنگام عقد ازدواج ‏اطلاع نداشته باشد واگراز آن مطلع بوده باشد امکان فسخ نخواهد داشت.‏

جنون اعم ازمستمر یا ادواری برای طرف مقابل ایجاد حق فسخ ‏می کند.

منظورازجنون ادواری دیوانگی های موقتی،موسمی وفصلی است به گونه ای که هرچندگاه به شخص حالت جنون دست می دهد وبرخلاف جنون دائمی که جنون مستمر می باشد.

‏زن درصورتی که مرد پس از ازدواج دچارجنون شود حق فسخ خواهد داشت اما اگرزن بعد از نکاح دچارجنون شود مرد حق فسخ نکاح را نخواهد داشت.  

یکی دیگرازمواردی که به طرفین حق فسخ نکاح را می‌دهد، تدلیس یا فریب درازدواج است وفرد صفت‌هایی رابه خود نسبت می دهد که فاقد آن است یاهرگاه صفت خاصی برای یکی ازطرفین شرط شده باشد وبعدازعقد مشخص شود که طرف فاقدآن وصف است،طرف مقابل حق فسخ عقد راخواهد داشت ‏خواه وصف مذکوردرعقد تصریح شده باشدیاعقدمتبایناً برآن واقع شده باشد .

صفت شرط شده باید دارای نفع وفایده‌عقلایی ومشروع باشدوهمچنین باید صفتی باشد که موجب ترغیب فرد شود یعنی فردبااتکا به این صفت، با شخص ازدواج کند که می‌تواند اوصاف ظاهری و یا درباره‌ شخصیت مادی و معنوی فرد باشد. 

فسخ نکاح در مهریهفسخ نکاح در مهریه

 

  شرایط فسخ نکاح با طلاق متفاوت است وهرکدام ازآنها شرایط وآثارویژه خودرادارند:

  • طلاق مخصوص نکاح دائم است ولی موارد فسخ نکاح دردائم ومنقطع یکسان است ‏
  • اگرزن یا مرد بخواهد ازدواج را فسخ کند ،باید یکی ازموارد فسخ نکاح را درمورد ‏طرف ‏مقابل به دادگاه ثابت کند،اما درطلاق،اثبات این موارد ضرورتی ندارد.
  • قبل ازطلاق باید ازدادگاه حکم یا اذن گرفته شود، ولی درفسخ نکاح نیازبه این اقدام نیست و رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ است وتکلیفی درباب اصلاح زوجین وارجاع به داوری ندارد.
  • درفسخ نکاح امکان رجوع وجود نداردوتشکیل دوباره خانواده جزبا نکاح جدید ممکن نیست.‏
  • فسخ هرچند بار که بین زن ومرد اتفاق افتد ایجاد حرمت نمی‌کند.‏

فسخ نکاح تنها به اراده صاحب حق انجام می‌پذیرد وتنها کافیست به اطلاع ‏طرف مقابل برسد.‏

قواعد فسخ نکاح:

  • هم فسخ نکاح وهم طلاق موجب انحلال عقد نکاح شده وازنظرعده نگه داشتن زن تفاوتی باهم ندارند.

  • حق فسخ نکاح قابل اسقاط است وافراد می‌توانند ازاین حق خود صرف‌نظر نمایند.

  • فسخ عقد نیازبه رضایت طرفین ندارد وزن یا مرد می‌تواند یک طرفه آن را انجام دهد.

  • فسخ کننده باید بالغ، عاقل و رشید باشد.

  • اجرای فسخ به تشریفات نیاز ندارد اما باید دردفاتر ازدواج و طلاق ثبت شود.‏

  • خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ نکاح را دارد بعد ازاطلاع یافتن از وجود علت فسخ، نکاح را فسخ نکند اختیاراوازبین می‌رود به شرط آنکه علم به حق فسخ وفوریت آن داشته باشدوتشخیص مدتی که برای امکان فسخ نکاح لازم بوده به نظرعرف وعادت است .

  • حق فسخ ازدواج به وارث منتقل نمی‌شود چرا که دراثر موت، نکاح منحل می‌شود و دیگر موردی برای فسخ نکاح یا به ارث رسیدن حق فسخ باقی نمی‌ماند.

هریک ازطرفین که قبل ازعقد بداند که طرف مقابل یکی ازعیوب مذکور را دارد،دیگر بعد ازعقد حق فسخ عقد را نخواهد داشت واگرشخص با علم و آگاهی نسبت به عیوب طرف مقابل اقدام به انعقاد عقد کرده باشد،دیگر نمی توان حق فسخی را برای اودرنظر گرفت.

فسخ نکاح عمل یک طرفه است و فاقد تشریفات خاص می باشدوباهرعمل یا لفظی که دلالت بر فسخ کند واقع می شود اما ثبت رسمی فسخ نکاح الزامی است وباید پس از اعلام فسخ به طرف به دادگاه خانواده مراجعه نموده و پس از صدور حکم فسخ نکاح را در دفاتر رسمی ثبت نماید.

 

فسخ نکاح در مهریهفسخ نکاح در مهریه

مهریه در فسخ نکاح

مهریه درفسخ نکاح به نزدیکی زوجین وابسته است.  براساس ماده 1101 قانون مدنی ” هرگاه عقد نکاح قبل ازنزدیکی به جهتی فسخ شود،زن حق مهر نداردمگردرصورتی که موجب فسخ،عنن (ناتوانی مرد درایفای وظایف زناشویی)باشدکه دراین صورت با وجود فسخ نکاح،زن مستحق نصف مهر است “.

  هرگاه عقد نکاح قبل ازنزدیکی فسخ شود،زن مستحق مهریه ای نخواهد بودومالکیت اونسبت به مهر ‏زائل می شودواگرمهررا دریافت کرده،باید آن را به شوهرسابق مسترد داردوبرخلاف طلاق ، زن ‏استحقاق نصف مهریه را ندارد وهرگاه عقد نکاح بعد از نزدیکی فسخ شود،زن مستحق تمام مهریه ‏خواهد بود.        ‏

فسخ نکاح در مهریه ، ممکن است، به دلیل فوت، طلاق، فسخ، لعان و یا ارتداد منحل شود. انحلال نکاح، به یکی از طرق مزبور، ممکن است، بر مهر اثر بگذارد. این تأثير، حسب اینکه نکاح متضمن مهر المسمی هست یا نیست و یا اینکه قبل از انحلال نکاح نزدیکی صورت گرفته یا خیر، متفاوت است. انحلال نکاح موقت نیز از این حیث دارای احکام خاصی است. با توجه به فروض مذکور، ذیلا به بررسی تاثیر انحلال نکاح بر مهر می پردازیم:

فسخ نکاح در مهریه
فسخ نکاح در مهریه

 

فسخ نکاح چیست

1- فوت زوجین تأثیری بر مهر المسمی ندارد. لذا اگر سبب انحلال نکاح، قوت شوهر باشد و مهر در زمان حیات او تسلیم نشده باشد، در صورتی که نزدیکی صورت گرفته باشد زن می تواند پس از فوت شوهر، همه مهر خود را مطالبه کند اگر انحلال نکاح به سبب فوت زن باشد، و نزدیکی صورت گرفته باشد، مرد ملزم به پرداخت کل مهر المسمی به ورثه زن می شود. البته اگر نکاح قبل از نزدیکی به دلیل فوت یکی از زوجين منحل شود عده ای از فقها و حقوق دانان گفته اند زن مستحق كل مهر است. اما عده ای دیگر من جمله عموم فقهای معاصر معتقدند زن استحقاق نصف مهر را دارد. اما اگر نکاح به دلیل فوت یکی از زوجین منحل شود و زوجین به هنگام عقد نکاح یا بعد از آن، مهری تعیین نکرده باشند، حسب اینکه قبل از فوت، نزدیکی روی داده یا خیر، تکلیف پرداخت مهرالمثل متفاوت خواهد بود. در این فرض، اگر قبل از فوت، نزدیکی روی داده باشد، زن استحقاق مهرالمثل را دارد. ولی اگر قبل از فوت، نزدیکی روی نداده باشد زن استحقاق هيچ مهری را ندارد. زیرا مهر المثل در فرض عدم تعیین مهر، با نزدیکی، به ذمه مرد تعلق می گیرد و مهر المتعه نیز که حکمی استثنایی است، فقط در موردی به ذمه مرد تعلق می گیرد که نکاح به سبب طلاق منحل شود. لذا در فرض انحلال نکاح به سبب فوت یا فسخ، مهرالمتعه به کلی منتفی است.

٢. اگر نکاح به دلیل طلاق منحل شود، حسب اینکه نکاح متضمن مهرالمسمی است یا خیر و قبل از طلاق نزدیکی روی داده یا خیر، تکلیف مرد به پرداخت مهر متفاوت خواهد بود. اگر نکاح، متضمن مهر المسمى باشد و مرد بعد از نزدیکی او را طلاق دهد، باید تمام مهرالمسمی را به او بپردازد. ولی اگر قبل از نزدیکی، او را طلاق را، لا من المسسه را به او بپردازد. ماده ۱۰۹۲ (ق.م) در این خصوص مقرر میدارد: «هرگاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر پیش از نصف نهر را قبلا داده باشید، حق دارد مازاد از نصب را عينة يا مثلا با قیمت استرداد کند». مقصود از نزدیکی که باعث استقرار حق مالكيتون بر کل مهر می شود، موانعه زوجین است، چه در قبل باشد و چه در دبر

بنابر این، اگر مردی همسر خود را قبل از نزدیکی طلاق دهد و نکاح متضمن مهرالمسمی باشد، زن استحقاق نصف آن را داد. حال اگر، مهر به صورت دین بر ذمه شوهر باشد و هنوز آن را پرداخت نکرده باشد ذمه او از پرداخت نصف مهسر بری می شود و اگر مهر عین معینی بوده که به زن تملیک شده و عین آن موجود باشد، باید نصف عين را مسترد کند و اگر عین موجود نیست، حسب مورد باید نصف مثل یا قیمت آن را مسترد کند

مسئولیت زن در استرداد نصف مهر، مسئولیتی ویژه و تابع احکام و قواعد اختصاصی است. ذکر نکاتی چند در این خصوص، ویژه بودن این مسئولیت را نمایان میکند:

اولا – به موحب ماده ۱۰۸۲ (ي.م): «به مجرد عقد، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید. بنابراین، تا قبل از وقوع طلاق، اگر مهر به زن تسلیم شده باشد، وی می تواند، در کل مهر، تصرف کند؛ هر چند که هنوز نزدیگی . واقع نشده باشد. لذا، وقوع نزدیکی، باعث استقرار حق مالکیت زن بر کل مهر نمی شود. بلکه عقد نکاح، باعث استقرار این حق بر کل مهر می شود، از این روی، حتی نمی توان گفت، زن قبل از نزدیکی، مالكیت متزلزل بر نصف مهر را دارد و یا اینکه حتی مرد قبل از نزدیکی بر نیمی از مهر تا قبل از نزدیکی محفوظ است و به این دلیل زن نباید در تصف مهر تصرفات مالكانه کند، بلکه در حقیقت زن فقط به هنگام وقوع طلاق قبل از مواقعه، تکلیف پیدا می کند نصف مهری را که دریافت نموده است، مسترد نماید.

ثانيا – به موجب ماده ۱۰۸۲ (ق.م)، زن به مجرد عقد، مالک کل مهر میشود و به تبع این حق مالکیت، وی مالک منافع مهر اعم، از متصل و منفصل می شود. البته اگر مالی که به عنوان مهر تعیین شده است، مالی کلی باشد، زن از هنگامی که مهر را دریافت می کند، بر منافع آن، حق مالکیت پیدا می کند. مثل اینکه مردی مهر همسر خود را اتومبیل صفر کیلومتری از مدل خاصی تعیین کند و طبیعی است، تا زمانی که مهر به زن تسلیم نشده است، زن بر منافع آن مهر، حق مالکیتی پیدا نمی کند، ولی اگر مالی معینی به عنوان مهر تعیین گردد، علاوه بر اینکه مالک عین آن می شود، مالک منافع متصل و منفصل آن نیز می شود، چه اینکه عین مهر به زن تسلیم شده باشد و یا تسلیم نشده باشد. بنابراین، اگر زن به دلیل طلاق قبل از نزدیکی ملزم به استرداد مهر دریافتی باشد این الزام اختصاص به استرداد نصف عين مهر را دارد، نه منافع آن. زیرا زن به مجرد عقد نکاح، مالک کل مهر می شود و منافع نیز در ملک وی تولید می شود. اگر منافع عين منفصل باشد، استرداد نصف عین با مشکل چندانی مواجه نیست. حسب اینکه قابل تقسیم باشد یا خیر، وضع متفاوت می شود. اگر عین قابل تقسیم باشد، زن نصف آن را مسترد می کند، ولی اگر قابل تقسیم نباشد، هر یک از زن و مرد، به صورت مشاعی ملک نیمی از آن می شوند. اگر زیادتی که در عین به وجود آمده، متصل باشد مانند اینکه حیوان فربه شود یا درخت رشد کند، به سبب آنکه استرداد نصف عین بدون زیادتی مزبور، ممکن نیست، لذا زن باید نصف قیمت آن را مسترد کنند.”

فسخ نکاح در مهریه
فسخ نکاح در مهریه

ثالثا – زن بعد از تسليم مهر، حق دارد. هر گونه تصرف مالکانه ای در آن به عمل آورد. تصرفات مالکانه، ممکن است، مادی یا حقوقی باشد، تصرفات حقوقی که باعث انتقال مهر می شود یا آن را متعلق حق غير قرار می دهد، در حکم تلف عین است. لذا اگر زن ملزم به استرداد نصف مهر شود، در چنین فرضی می بایست، حسب مورده نصف مثل با قیمت آن را به شوهر مسترد نماید. البته اگر به هر حال، قرارداد ناقل مهر، منحل شود و عين مهر مجددا به مالکیت زن برگردد و بعد از آن طلاق واقع شود، زن باید نصف آن را مسترد نماید. با این حال، اگر قرارداد به دلیل حق فسخ، قابل انحلال باشد، ولی زن نخواهد از حق فسخ خود استفاده کند، الزامی در انحلال قرارداد ناقل مهر ندارد. لذا باید نصف مثل با قیمت آن را مسترد کند. اگر زن در مهر تصرفات مادی مالکانه کرده باشد و این تصرفات باعث تغییر وضعیت فیزیکی آن مال شده باشد، به نحوی که اعاده آن به وضع سابق یا ناممکن است یا هزینه ای را به بار می آورد، زن باید نصف مثل یا قیمت آن را مسترد کند. مانند اینکه شمش طلا را به زیور آلات قیمتی تبدیل کرده است یا اینکه آهن آلات را به در و پنجره تبدیل کرده است. اگر زن در مهر تصرفی کرده باشد، به صورتی که چیزی به عین افزوده باشد و نزع آن چیزهای افزوده شده از عین مهر بدون نقص و خرابی ممکن باشد، زن ملزم به استرداد نصف عين مهر می شود. ولی وی می تواند، اشیائی را که به آن افزوده است، بردارد.

رابعا – اگر مهر عین معین بوده و زن آن را با عمل حقوقی ناقله ای نظیر هبه، صلح بلاعوض، بیع و ……………… به شوهر خود با شخص دیگری منتقل کرده باشد، اگر طلاق قبل از نزدیکی واقع شود، باید نصف مثل یا قیمت آن را به شوهر مسترد نماید، زیرا زن در مهر که ملک خود بوده است، تصرف نموده است و در فرض مزبور، فرقی ندارد که آن را به شوهر خود با شخص دیگری منتقل کرده باشد و فرقی ندارد، آن را معوض انتقال داده باشد یا غیر معوض. حتی در موردی که مهر به صورت دین بر ذمه شوهر است اگر زن قبل از نزدیکی، ذمة شوهر خود را از کل مهر بری نماید یا دین را به او هبه کند، در صورت وقوع طلاق، باید نصف مهر را به شوهر بپردازد. زیرا وی با ابراء ذمة شوهر یا هبه دین به او، در ملک خود تصرف مالكانه کرده است و از حيث مبنا، فرقی بین این حالت و حالتی که عین مهر را به دیگری انتقال می دهد، نیست. کما اینکه اگر زن قبل از نزدیکی، مهری را که به صورت دین، بر ذمه شوهر دارد، به شخص ثالثی انتقال دهد (انتقال طلب)، در این صورت، منتقل اليه مالک مافی الذمه شوهر می شود و اگر طلاق قبل از نزدیکی، واقع شود، زن باید نصف آن را به شوهر مسترد نماید. این حكم، اختصاص به حالتی دارد، که انتقال مهر (چه عین باشد و چه دین) به شوهر، قبل از وقوع طلاق، روی داده باشد. ولی اگر زنی، در طلاق خلع، مهر خود را به شوهر بذل نماید، حتی اگر طلاق قبل از نزدیکی روی داده باشد، زن مکلف به استرداد نصف مهر نیست.

تدلیس در نکاح و مهریه

حال اگر نکاح متضمن مهرالمسمی نباشد و مرد همسر خود را بعد از نزدیکی طلاق دهد، باید به او مهرالمثل بپردازد و اگر پیش از نزدیکی او را طلاق دهد، باید به او مهر المتعه بپردازد. مطابق ماده ۱۰۹۳ (ق.م): «هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد، زن مستحق مهرالمتعه است و اگر بعد از آن طلاق دهد، مستحق مهرالمثل خواهد بود

در جائيکه زن باید قیمت نصف مهر را مسترد کند، این سؤال پیش می آید که زن قیمت چه زمانی را باید مسترد کند؟ قیمت نصف مهر به هنگام طلاق با اصول و قواعد حقوقی سازگارتر است. زیرا وی در این لحظه ملزم به استرداد نصف مهر است.

٣. اما اگر نکاح دائم به سبب فسخ منحل شود، حسب اینکه فسخ پیش از نزدیکی روی داده یا بعد از آن، تکلیف مرد در پرداخت مهر متفاوت خواهد بود. اگر فسخ نکاح بعد از نزدیکی باشد و نکاح متضمن مهر المسمى باشد، مرد باید تمام مهرالمسمی را بپردازد و اگر نکاح متضمن مهر المسمی نباشد، باید به او مهرالمثل بپردازد (مفهوم مخالف ماده ۱۱۰۱ ق.م)، ولی اگر در عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهانی فسخ شود زن حق مهر ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن باشد که در این صورت، با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است» (ماده ۱۱۰۱ ق.م)، تفاوتی که فسخ نکاح به سیب عنن مرد با سایر اسباب فسخ نکاح دارد، در این است که در این مورد، معمولا مرد برای اینکه با همسر خود نزدیکی کند، با وی خلوت و ملامست میکند و همین اندازه از نزدیک شدن به زن، توجیه کننده استقرار نصف مهر بر ذمه شوهر است. با این حال، اگر ثابت شود که عنن مرد، قبلا با دلایل پزشکی به اثبات رسیده و بدون اینکه مرد با همسر خود خلوت کند، عنن او بر دادگاه محرز شده، موجبی برای پرداخت نصف مهر به زن متقاضی فسخ نکاح باقی نمی ماند. هر چند على الظاهر، قسمت اخیر ماده، اطلاق دارد، ولی به نظر می رسد، دادرس می تواند حالت مزبور را مصداق قسمت نخست ماده بداند و مرد را ملزم به پرداخت نصف نهر بر اساس قسمت اخیر ماده نکند. به هر حال، اگر عین مهر به زن تسلیم شده باشد و با ن خ نکاح ملزم به استرداد آن شود. وی مالک منافع متصل و مفصل مهر است. زیرا اثر فسخ در اینجا از لحظه وقوع فسخ پدیدار میشود و تا قبل از آن زن مالک مهر بوده و على القاعده، باید مالک منافع مهر باشد.

فسخ نکاح در مهریه
فسخ نکاح در مهریه

نکاح دائم، ممکن است، بر اثر لعان منحل شود. لذا اگر سبب انحلال نکاح لعان باشد، چون یکی از شرایط لعان این است که مرد متقاضی المان باید با همسر خود نزدیکی کرده باشد، از این رو، بعد از لعان، مرد باید مهر المسمی را به زوجه بپردازد اگر مهر المسمی تعیین نشده باشد، باید مهرالمثل او را بپردازد

5- سبب انحلال نکاح، ممکن است، ارتداد یکی از زوجین باشد. ارتداد ممکن است قبل از نزدیکی یا بعد از آن باشد. حال اگر قبل از نزدیکی، زوجه مرتد شود تکلیف پرداخت مهر، از ذمه شوهر ساقط می شود و اگر زوج قبل از نزدیکی مرند شود تکلیف پرداخت نصف مهر از ذمة أو ساقط می شود. بنابراین، اگر نکاح منحل شده منظمن مهر المسمی باشد، نصف آن و در غیر این صورت، باید نصف مهرالمثل را به زوجه بپردازد. ولی اگر ارتداد چه از سوی زوجه و چه از سوی زوج بعد از نزدیکی واقع شده باشد، تأثیری بر مهر ندارد. زیرا تکلیف به پرداخت كل مهر با نزدیکی به ذمة زوج استقرار پیدا کرده است. لذا ارتداد بعدی، تأثیری بر میزان دین سابق ندارد

٦- اما در نکاح موقت، مطابق ماده ۱۰۹۹ ق.م): «در نکاح منقطع موت زن در اثناء مدت موجب سقوط مهر نمی شود و همچنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزدیکی نکند»، همچنین فوت شوهر نیز تأثیری بر مهر ندارد. لذا اگر، در نکاح مونته شوهر فوت کند، چه فوت او پیش از نزدیکی باشد یا بعد از آن، زن حق دارد همه مهر خود را مطالبه کند. در این نکاح اگر ….. شوهر قبل از نزدیکی تمام مدت نکاح را ببخشد باید نصف مهر را بدهد، (ماده ۱۰۹۷ ق.م

اگر هنگام فسخ نکاح در مهریه به مشورت با بهترین وکیل مهریه نیاز دارید، می توانید با مشاوان مجرب موسسه حقوقی تهران وکیل تماس حاصل فرمایید.

برای ارتباط با وکیل خانواده متخصص به صفحه فوق مراجعه نمایید.

برای دریافت مشاوره حقوقی و مشاوره حقوقی حضانت توسط کارشناسان حقوقی به صفحه مربوطه مراجعه کرده و یا با کارشناسان ما تماس حاصل نمایید.

Facebook
Twitter
LinkedIn

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *