تماس با مشاوران حقوقی تهران وکیل

دسترسی اول : نارمک براصلی خیابان فرجام حدفاصل حیدرخانی و عبادی، ساختمان کهکشان پلاک 401 طبقه 2 واحد 8

دسترسی دوم :اتوبان باقری،فرجام غربی،بعد از عبادی،پلاک ۴۰۱،ط۲،واحد ۸ ساختمان کهکشان

تلفن : 09100911179

نشوز و شقاق

تماس با تهران وکیل

در صورتیکه نیاز به انجام کارهای وکالتی دارید با ما در تماس باشید

شقاق مصدر پاپ فعال و مفاعله و به معنی دشمنی طرفینی از دو طرف) است و اصطلاحا وقتی به کار می رود – : که زن و شوهر وظایفشان را نسبت به یکدیگر انجام نمی دهند و خداوند در آیه 3۵ سوره نسا، چنین فرموده است :

و إن خفتم شقاق بينهما تابعثوا حكم من اهله و حكما من اهلها ان يريدا اصلاحا بوئق الله بينهما…)

 

 

فصل در قسمت و نشوز و شقاق

برای هر یک از زن و شوهر حقی است بگردن دیگری که واجب است به اداء آنها قيام نماید هر چند که حق شوهر عظیم تر است، از جمله حقوق شوهر بر گردن زن این است که او را اطاعت کند و از فرمان او سرنتابد و بدون اذن او از خانه اش بیرون نرود هر چند به دیدن خویشاوندانش و حتی عیادت پدرش و یا مجلس ختم او باشد، بلکه در حدیث آمده که او در مقابل شوهرش هیچ اختیاری در مال خودش ندارد و بدون اذن شوهر نمی تواند مال خود را صدقه دهد یا به کسی ببخشد و با نذری کند مگر در مسئله حج و زکاة یا احسان و کمک مالی به پدر و مادر و خویشاوندان نزدیک و تفصيل همه اینها موكول است به محل خودش، و اما حق زن بر گردن شوهر این است که او را سیر کند و بپوشاند، و اگر نادانی کرد او را ببخشد و روی ترش نکند، همچنانکه در اخبار آمده و تفصیل آن نیز موکول است بمحل – خودش

مسأله ۱. کسی که یک همسر دارد آن همسر حق شبخوابی و همخوابی در همه شبها را ندارد، بلکه بنابر اقوی در چهار شب یکبار هم حق ندارد، تنها حقی که دارد این است که از | او دوری نکند بطوریکه معلوم نباشد او شوهر دارد با شوهرش طلاقش داده این آن مقدار | لازم است، بله حق جماع دارد و آن در هر چهار ماه یکبار است که حکمش گذشت، و اما اگر بیش از یک زن داشته باشد اگر شبی پیش یکی از آنان بماند واجب می شود که نزد دیگران | نیز یک شب بماند، پس اگر دارای چهار همسر است اگر نزد یکی از آنها شبی را سر کند | واجب است برای هر یک دیگری شبی را اختصاص دهد و یکی از آنان را بر دیگران ترجیح ۔ و برتری ندهد، و اما اگر چهار زن نداشته باشد برتری دادن یکی بر دیگران جائز است، پس اگر همسرانش دو نفرند می تواند سه شب نزدیکی و یک شب نزد دیگری باشد، و اگر سه ؟ نفرند می تواند در شب نزد یکی و دو شب نزد آن دو نفر دیگر باشد، مشهور این است که اگر : دارای یک همسر است در هر چهار شبش سه شب مال خود او است و یک شب مال : همسرش، و اگر همسرانی متعدد دارد واجب است هر چهار شب را بین آنها تقسیم کند، : مثلا اگر همسرانش چهار نفرند هر شب نزد یکی بسر ببرد و چون یک دور چهار شبه تمام 1 شد دوباره از یکی ابتداء نموده دور را تمام کند، بنابراین او هیچ شبی مال خودش نیست، بلکه همه شبهایش مال همسران او است، و اگر همسرانش دو نفرند هر یک از آنها از چهار شب یک شب دارند، و اگر سه نفرند باشند از هر چهار شب هر شبش مال یک همسرش و ) شب چهارمش مال خود او است، و عمل کردن به فتوای مشهور به احتباط نزدیکتر است خصوصا برای کسی که بیش از یک همسر دارد، اما اقوئ همانست که ما گفتیم مخصوصا در | همسر واحد.

مسأله ۲- وجوب بودن نزد زن و همخواب شدن با او در جائیکه واجب است مخصوص به همسر دائم است، پس همسر انقطاعی حق شب خوابی و همخوابی را ندارد چه یکنفر باشد و چه بیشتر.

مسأله ۳- در هر شبی که زن حق شب خوابی را دارد جائز است از حق خود صرفنظر نموده آنرا به شوهرش ببخشد تا آن را به هر مصرف که میخواهد برساند، همچنانکه جائز است آنرا به هوی خود ببخشد و حق مال او بشود.

مسأله ۴- عروس بکر از شب اول عروسیش هفت شب حق اختصاصی دارد (یعنی اگر شوهرش زن دیگر دارد نباید نزد آنها برود و اگر عروس بیوه زن است سه شب حق | اختصاصی دارد، و واجب نیست بر مرد که این هفت شب با سه شب را درباره سایر زنانش تلافی کند.

مسأله 5- زنی که صغيره يا مجنونه است حق قسمت ندارد، چه دیوانه اطبانی که یکسره | دیوانه است و چه دیوانه ادراری در دور جنونش، و اما در دور سلامتش حق دارد، و همچنین | زن ناشزه از این حق محروم است و حق قسمت و حق همخوابی در سفر ساقط است، و | برشوهر واجب نیست آنرا قضاء کند.

مسأله 6- وقتی مرد می خواهد شروع به قسمت بین زنان کند اختيار دارد که به هر یک خواست ابتداء کند، و نیز اختبار دارد هر یک را خواست دوم و هر که را خواست سوم قرار دهد، هر چند که نزدیکتر به احتیاط و بهتر تعیین با قرعه است خصوصا در غیر اولی.

مسأله ۷- رعایت مساوات بین همسران در مسئله نفقه دادن و التفات به آنان و گشاده رونی و جماع مستحب است، و نیز منسحب است صبح آن شبی که پیش یکی از آنان بسر برده نیز نزد او باشد، و نیز مستحب است به او اجازه دهد در هنگام موت پدر و مادرش نزد آنان حاضر شود هر چند که حق جلوگیری از این کار و از عیادت آن دو را دارد تا چه رسد به عیادت غیر پدر و مادر، و نیز حق دارد بطور مطلق از بیرون رفتنش بجز بخاطر حقي واجب جلوگیری نماید.

 

گفتار در نشوز

 نشوز در زوجه عبارت از این است که از اطاعت شوهر آن مقدارش که واجب است خارج شود، مثلا خود را در اختیار او قرار ندهد و چیزهای نفرت آوری که منافات با تمتع و : التذاد شوهر از زن دارد را از خود دور نسازد، حتی در موردی هم که شوهر تقاضای آرایش : از او دارد ترک تنظیف و آرایش نیز از مصادیق نشوز است، و همچنین بیرون رفتن از خانه : بدون اذن شوهر و کارهایی دیگر از این قبیل نشوز است، و اما اطاعت نکردن شوهر در | کارهایی که شرعا بعهده زن نیست نشوز بشمار نمی آید، پس اگر از خدمت در خانه سرباز | زند و در تأمین حوائج شوهر حوائجی که مربوط به کام گرفتن از وی نیست از قبیل جاروب | کردن یا خیاطی با طبخ غذا و امثال اینها کوتاهی کند ناشزه نمی شود تا جائی که اگر آب | خوردن به شوهر ندهد یا رختخواب نیندازد باز هم ناشزه نیست

مسأله ۱- اگر از زن نشانه هائی از نشوز و طغیان بروز کند مثلا رفتار و عادتش در گفتار و | کردار تغییر کند همیشه با مهربانی و لطف با شوهر سخن می گفت و سئوال او را پاسخ می داد اما این بار شین جواب دهد، و یا همیشه خنده روی و بشاش بود این بار خود را عبوس و – گرفته روی کند و سئوال شوهر را پاسخ ندهد مگر بعد از چند بار تکرار کردن و آنهم جواب را با خشم اداء کند و از این قبیل نشانه ها وقتی از زن مشاهده شد باید شوهر او را موعظه کند اگر بخیرخواهی و موعظه او گوش ندهد آنوقت نشوز محقق شده چون در امور مربوطه به کامگیری از طاعت شوهر بیرون شده است، در این وقت است که برای شوهر جایز می شود اینکه با او قهر کند اگر در یک رختخواب می خوابند پشت به او بخوابد و اگر مؤثر واقع نشد رختخوابش را جدا کند، و اگر با اینحال از طغیان و نشوزش برنگشت و همچنان اصرار ورزید جائز می شود اینکه او را بزند، و در زدن او باید به مقداری که احتمال تأثير بدهد اکتفاء کند و زاند بر آن به آن مقداری که غرض حاصل می شود جائز نیست، و اگر به آن مقدار غرض حاصل نشد اندک اندک کتک را شدیدتر می کند البته تا جایی که بدن او را خون آلود نسازد بلکه تا جایی که بدنش کبود نشود یا سرخ نشود، و باید این رفتار فقط به نیت اصلاح باشد نه بقصد داغ دل گرفتن و انتقام از او، و اگر در اثر کتک جنایتی بر بدن زن وارد شده باشد شوهر بایستی دیه آنرا بپردازد.

مسأله ۲- همانطور که نشوز از طرف زن فرض دارد از طرف شوهر نیز تصور می شود، نشوز مرد به این است که نسبت به زن تعدی کند و حقوق واجبه او را ندهد، و هرگاه | نشانی های نشوز از مرد مشاهده شود مثلا قسمت شبانه او را ندهد و با خرجی او را نپردازد و نشانه های دیگر از این قبیل مشاهده شود زن از او مطالبه کند اگر داد که هیچ، وگرنه او را نصیحت کند، اگر مؤثر نیفتاد شکایت نزد حاکم ببرد و حاکم او را ملزم می کند به اینکه حقوق وی را بدهد، اما زن حق قهر کردن و زدن شوهر را ندارد، و حاکم همین که از نشوز مرد و تعدی او با خبر شد باید او را از هر عملی که بر او حرام است نهی کند و به هر عملی که بر هر شوهر واجب است امر نماید، اگر مفید واقع شد که هیچ، وگرنه او را به مقداری که مصلحت بداند تعزیر می کند، و در صورت امتناع مرد از دادن نفقه حاکم می تواند مخارج زن را نیز تأمین کند هر چند از این راه که ملک آن مرد را بفروشد البته به شرطی که از هیچ راه دیگر قابل تأمین نباشد.

مسأله ۳. اگر شوهر بعضی از حقوق غیرواجب که به نفع زن و بعهده او است را ترک کند و یا اینکه بخاطر پیر شدن زن یا علتی دیگر تصمیم بر طلاق او بگیرد و با تصمیم بگیرد که همسری دیگر اختیار کند، و زن به منظور بدست آوردن دل او مالی را به او ببخشد با از پاره ای حقوق واجبه خود صرفنظر کند (مثلا بگوید: من از قسمت شبانه و یا از گرفتن خرجی صرف نظر میکنم که در مقابل تو مرا طلاق ندهی و یا زنی دیگر نگیری ) صحيح است و خوردن آن مال برای شوهر حلال است، اما اگر شوهر بعضی از حقوق واجبه زن را ترک کند و یا او را اذیت کند به اینکه کتکش بزند یا بدزبانی کند و زن به منظور استمالت و بدست آوردن دل او مالی را به او بخشد و یا از بعضی از حقوق خود صرفنظر کند تا اینکه مرد حقوق او را رعایت کند و با دست از اذیت او بردارد و با او را طلاق بدهد و از آن زندگی ناگوار خلاصش کند آن مال بر شوهر بنابر اقوئ حرام است، هر چند که ناسازگاری مرد برای این نبوده باشد که آن مال را از زن بگیرد.

مسأله ۴. اگر چنانچه نشوز از هر دو طرف باشد بطوریکه اطرافیان ترس آنرا پیدا کنند که سرانجام کار آن دو به شقاق و فراق بیانجامد و گره کارشان جز بدست حاکم باز نشود لازم است حاکم از ناحیه زن گمی را انتخاب کند و از ناحیه مرد هم کمی انتخاب نموده اصلاح بين آندر و برطرف کردن شقاق را بعهده آندو تفر بگذارد تا به هر طریقی که صلاح می دانند عمل کنند، اگر صلاح دیدند بین آندو اصلاح کنند و آندو زندگی با یکدیگر را ادامه دهند و اگر صلاح در جدا شدن آندر را از یکدیگر تشخیص دادند آندو را از یکدیگر جدا سازند، و بر آندر گم واجب است درباره حال آنمرد و زن و در پیدا کردن و علت پیدایش کدورت بحث و جدیت کنند و سپس درباره آندر نهایت درجه سعی و تلاش خود را بنمایند آنگاه رأیشان و حکمشان بر هر چه مستقر گردید آن محکم بر زن و شوهر نافذ است، و لازم است بر آندو که به حکم دو گم رضایت دهند البته به شرطی که حکم آندو حکمی | مشروع باشد، مثل اینکه مرد را محکوم کنند به اینکه باید همسر خود را به فلان شهر ببرد و | آنجا کنی دهد و یا در فلان خانه مخصوص منزل دهد و یا نزد پدر و مادرش منزل دهد و با | حکم کنند به اینکه تو حق نداری زن دیگرت را در خانه این زن شکنی دهی و امثال اینها، و | با زن را محکوم کنند به اینکه فعلا مهریه خود را مطالبه نکن هر چند که مدتش رسیده و با | اینکه مهر را که گرفته ای به مرد برگردان تا بعنوان قرض نزد او باشد، و امثال این حکم های | مشروع، و اما اگر حکمی کنند که شرعیت ندارد مثل اینکه مرد را محکوم کنند به اینکه | پاره ای از حقوق آن زن دیگرش را ندهد مثلا قسمت شبانه او را ندهد و با از دادن نفقه به او | خودداری کند و یا به این زن اجازه دهد هر وقت دلش خواست از خانه اش بیرون برود و | امثال اینها چنین حکمی نافذ نیست.

مسأله 5- اگر هر دو حکم اتفاق کردند بر اینکه مصلحت در جدائی آندو است نمی توانند | خودسرانه آندو را از یکدیگر جدا کنند، مگر در صورتی که هنگام قبول کمبت میکنیم که اگر صلاح دانستیم بین شما التیام بدهیم و اگر صلاح دانستیم شما را از هم جدا کنیم، و چون جدا کردن بدون طلاق ممکن نیست بایستی آنرا زمانی اجراء کنند که شرائط طلاق جمع بوده باشد.

مسأله 6- بهتر بلکه به احتیاط نزدیکتر این است که گم از خویشاوندان دو طرف باشد، یعنی گم زن از خویشان او و حکم مرد از خویشان او باشد، و اگر زن و شوهر هیچیک خویشاوندی نداشته باشند و یا اگر دارند آنها اهلیت برای میت را نداشته باشد آنوقت است که می توانند غير اهل را محکم بگیرند، و واجب نیست که گم هر یک از آندو یک نفر باشد بلکه اگر مصلحت دیدند می توانند هر یک از دو طرف چند نفر را گم خود قرار دهد.

مسأله ۷- برای حکمین سزاوار آنست که در حکمیت خود نیت خود را خالص از تعصب و طرفداری بیجا خودداری کنند) و مقصودشان تنها و تنها اصلاح ذات بین باشد، که هر یک نیتش را خالص برای خدا کند خدای تعالی سعی و تلاش او را پاداش خبر می دهد به این معنی که او را در کارش موفق می فرماید همچنانکه آیه شریفه: دان برید اصلاحا يوفق الله بينهما، به این معنا اشاره دارد.

برای ارتباط با وکیل خانواده متخصص به صفحه فوق مراجعه نمایید.

Facebook
Twitter
LinkedIn

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *