تماس با مشاوران حقوقی تهران وکیل

دسترسی اول : نارمک براصلی خیابان فرجام حدفاصل حیدرخانی و عبادی، ساختمان کهکشان پلاک 401 طبقه 2 واحد 8

دسترسی دوم :اتوبان باقری،فرجام غربی،بعد از عبادی،پلاک ۴۰۱،ط۲،واحد ۸ ساختمان کهکشان

تلفن : 09100911179

وکیل توهین و فحش و الفاظ رکیک + مشاوره حقوقی

تماس با تهران وکیل

در صورتیکه نیاز به انجام کارهای وکالتی دارید با ما در تماس باشید

در این مطلب به وکیل توهین و فحش و الفاظ رکیک + مشاوره حقوقی اشاره شده است. در صورت نیاز به مشاوره حقوقی رایگان و تخصصی با ما تماس حاصل فرمایید.

 

معانی لغوی توهین

كلمات و یا عبارات اهانت آمیز را به نام های توهین – دشنام – فحش – ناسزا – سقط (به فتح سین و قاف) – الفاظ رکیک – بد و بیراه – قذف – هجو و … می شناسیم و لذا در آغاز بهتر است مروری بر تعریف و یا معانی لغوی این کلمات داشته باشیم.

توهین: ضعیف و سست شمردن – حقیر و سبک داشتن. توهین که معمولا برای استخفاف و کوچک شمردن استعمال می شود در لغت به معنی ضعیف ساختن است و در زبان عربی به جای آن اهانت گویند.

اهانت به معنی خواری – زبونی و ناتوانی و سستی و یا سبک داشتن کسی را گویند- حقارت – تحقیر – خواری – ذلت و … سایر معانی اهانت هستند.

فحش: از حد در گذشتن در بدی – در گذشتن از جواب و ستم کردن در آن – دشنام، سقط، ناسزا با دادن یا شنیدن صرف شود، نافرجام گفتن.

فحش کاری: به یکدیگر دشنام گفتن و بیشتر بصورت فحش و فحش کاری بکار رود.

ناسزا گفتن: سخنان ناشایسته و نالایق گفتن – هرزه گویی کردن – بیهوده گوئی کردن – فحاشی.

دشنام: نام زشت – فحش – ناسزا.

دش: بد – زشت پلید – دشنام – دشخوار – دشمن.

رکیک: مرد ناکس سست رأی و ضعیف عقل – سست رأی و ضعیف – فرومایه – باریک و حقیر – ضعيف – اندک . مؤنث و مذکر آن یکی است.

رکاک: مرد ناکس و سست رأی و آنکه بر اهل خود غیرت ندارد یا اهل او مهابت او نکند – مرد فرومایه سست عقل و رأی یا کسی که اهل وی او را ضعیف شمرد و از وی نهراسد.

الفاظ: جمع لفظ.

لفظ: سخن – کلمه – حرفی که از دهان بیرون آید.

با اندکی تأمل در کلمات فوق به خوبی دیده می شود که فرهنگ غالب و ادبیات جامعه ما همواره نسبت به این پدیده اجتماعی واکنش منفی نشان داده و این کلمات به گونه ای انتخاب – یا ایجاد شده اند که حاکی از بدی و زشتی هستند و مطرود جلوه می کنند و در نتیجه کسی که دشنام میدهد یا به کسی توهین می کند، کاری قبیح و زشت انجام می دهد.

لذا صرف نظر از اینکه در قانون یا از نظر شرعی چه مواضعی نسبت به الفاظ زشت گرفته شده، می توان این نتیجه را بدست آورد که واکنش فرهنگی جامعه، یک اصل خدشه ناپذیر به شمار می رود و طبیعتا هر کس از آن عدول نماید، عمل وی مورد قبول نخواهد بود.

کلمات و عبارات زشت از بار معنایی یکسانی نیز برخوردار نیستند و به دیگر سخن اینکه فحش، نشان دهنده خشم زیاد است و ممکن است به طور متقابل صورت گیرد. (فحش و فحش کاری) یعنی به یکدیگر فحش دادن.

ولی توهین غالبأ یک طرفه است و عمدتا برای تحقیر مخاطب بکار می رود و در عین حوال، شدت آن کمتر از فحش است.

دشنام معمولا در غیاب مخاطب صورت می گیرد و تفاوت آن با فحش این است که گوینده دشنام (دشنام دهنده) شجاعت فحش دهنده را ندارد و ممکن است در موقع رویارویی موضعی برخلاف موضع قبلی از خود نشان دهد.

الفاظ رکیک نیز زمانی بکار می روند که طرفین در نهایت خشم توأم با درگیری و یا آماده درگیری بسر ببرند و الفاظی که بکار می برند به نحوی است که مخاطب را تحقیر می کند و رنج بسیار میدهد.

در این الفاظ معمولا رعایت شخصیت مخاطب صورت نمی گیرد ( و به قولی ) آنچه که به ذهن خطور می کند به زبان نیز جاری می شود.

باید توجه داشت که در جامعه ما دامنه توهین و فحش و یا الفاظ رکیک متأسفانه گسترده است به نحوی که کلمه رکیک محدود به گوینده و مخاطب نمی شود و معمولا پدر- مادر- خواهر – جد و آباء- ایل و تبار – نژاد و… هم در معرض اصابت الفاظ آنچنانی قرار می گیرند.!

برخی از موضوعاتی که در بالا بدانها اشاره شد مستلزم بررسی دقیق تر و موشکافانه تری است که در آتی بدانها توجه بیشتری خواهد شد و لذا در این مبحث لازم می دانم اندکی به سوابق تاریخی و ریشه های توهین و فحش بپردازم تا با یافتن این ریشه ها بهتر بتوان جایگاه و یا دلیل این الفاظ را تشخیص داد.

 

وکیل توهین و فحش و الفاظ رکیک + مشاوره حقوقی
وکیل توهین و فحش و الفاظ رکیک + مشاوره حقوقی

 

توهین به قصد شوخی

بخشی از توهین ها که امروزه مصطلح هستند و بعضا نیز از دایره توهین هم خارج شده و حالت شوخی گونه به خود گرفته اند در واقع از ابتدایی که بوجود آمده اند به قصد توهین ایجاد نشده اند و بلکه نوعی مجازات به شمار می رفته اند.

برای ورود به این بحث لازم است که اندکی به اقشار موجود در ازمنه قدیمی – میزان شخصیت آنها و … بپردازیم.

مثال اول – همان گونه که میدانیم در زمان های گذشته – حدودا بیش از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح علیه السلام – قشر اشراف متشکل از افرادی بوده که دارای ثروت زیاد و طبیعتا نفوذ زیاد در دستگاه های حاکمه بوده اند. آنها سایر اقشار را بکار می گرفتند و بر آنها تسلط داشته اند، به همین دلیل آنها نیازمند حرمت از سوی بردگان و یا طبقه مسکین نبوده اند و آنها نیز (طبقه مسکین)می بایست بی کم و کاست خواسته های آنان را برآورده می کردند.

این قشر (اشراف)غالبأ لباس فاخر می پوشیدند و چهره ای آراسته و منظم داشتند و سعی می نمودند که زیبائی ها و جذابیت های ظاهری را همواره در خود حفظ کنند و یکی از مظاهر زیبایی در آنان همانا دندان های آنها بود زیرا وجود دندان همیشه زیبایی خاصی را به صورت و گونه ها می بخشد و اگر یک یا چند دندان، مخصوصا دندان های پیشین بالا و پایین وجود نداشته باشند به همان مقدار از زیبایی شخص کاسته می شود و حتی در صحبت کردن و یا غذا خوردن هم تأثیرات منفی دارد و به همین دلیل است که بخشی از قوانین حمورابی اختصاص به دیه (غرامت) شکستن دندان اشراف دارد و در آن قوانین، ارزش دندان اشراف معادل دندان غیر اشراف گرفته نشده زیرا در آن زمان اصل تساوی افراد در مقابل مجازات ها پذیرفته نشده بود و حداقل دو برابر دندان مشابه دارای ارزش بوده است.

اما واکنشی که بردگان و مسکینو در مقابل ظلم اشراف نشان می دادند، شکستن دندان آنها بود و چنانچه رعایا در مقابل ظلمی از اشراف قرار می گرفتند پاسخ آنها دندان شکنی بود و این پدیده بعدها به پاسخ دندان شکن تبدیل شد.

امروزه هر چند دندان شکستن به آن معنا و مفهوم وجود ندارد لیکن در کلام و صحبت که در مقام اظهار برتری جویی یا موفقیت در مقابل کسی که به سادگی نمی توان او را شکست داد، آمده است و پس از اینکه کسی پاسخ بی پاسخی به دیگری بدهد به نحوی که او را محکوم کند، می گوید پاسخ دندان شکنی به او دادم و این جمله فی الواقع به نحوی توهین به او هم محسوب می گردد (هر چند شدت این توهین آنچنان نیست که برای این جمله واکنش خاصی صورت پذیرد).

 

پدرت درمیارم توهین محسوب میشود؟

مثال دوم – پدر همواره از حرمت و عزت زیادی در بین خانواده ها برخوردار بوده( و هست ) لذا در زمان های گذشته چنانچه کسی به اتهام جرمی دستگیری می شد و اگر لب به اعتراف نمی شود، برای رنج و عذاب وی – اگر پدرش قبلا فوت شده بود – به دو صورت وی را به اعتراف مجبور می ساختند، یک روش اینکه جنازه – باقیمانده جنازه – پدرش را از قبر بیرون می آوردند.

در این شرایط مردم او را کسی خطاب می کردند که پدرش را در آورده اند و یا اینکه جنازه را می سوزاندند و به این شخص پدر سوخته این عمل بعدها به مجازاتی برای برخی مجرمین تبدیل شد و بدیهی است، کسی که نقره داغ میشد نشان دهنده ارتکاب جرائم خاصی از ناحیه وی بود.

امروزه این عبارت معادل پدر در آوردن یا چوب تو آستین کردن است.

لازم به ذکر است که نمونه های فوق صرفا از باب مثال ذکر شده و چون در اقوام مختلف ایرانی ممکن است روش های دیگری برای مجازات و موارد این چنینی مثل پوست کندن، زنده به گور کردن، در آتش سوزاندن، خوراک حیوانات درنده کردن، فرو بردن سیخ داغ در چشم، به صلابه کشیدن و … وجود داشته باشد که به مرور فقط نامی توهین آمیز از آنها باقی مانده باشد، لذا لزومی به طرح و یا بررسی تمام این نمونه ها نیست.

2022 V8گفته می شد.

پدر سوخته توهین محسوب میشود؟

عبارت های پدر سوخته یا پدرت را در می آورم، امروزه مفهوم واقعی خود را از دست داده و از آن فقط همین عبارات بجا مانده و این عبارت ها در حد توهین یا به کنایه مطرح می شوند.

به طور مثال چنانچه کسی به کسی بگوید پدرت را در می آورم این بدان معناست که گوینده بلای بزرگ یا مهمی بر سر مخاطب می آورد و در واقع کنایه از آن بلا می باشد. (در عین حال باید توجه داشت که عبارات پدر سوخته و یا پدر در آوردن در فرهنگ عامه ما ایرانیان به عنوان شوخی هم مطرح می شوند).

مثال سوم – حتما شنیده اید که می گویند فلانی برای لای جرز خوبست. این جمله کنایه از این است که وی ناکار آمد است و یا عرضه ندارد.

در حالی که در زمان های گذشته لای جرز گذاشتن دقیقأ یک مجازات بوده، بدین معنا که برخی از مجرمین را در حالی که بطور ایستاده قرار داده بودند، در اطرافش دیوار می ساختند و او را لای دیوار (یا پایه)زنده به گور می کردند و به نظر می رسد عدم تحرک و تقلای وی برای رهایی از این گونه مرگ تأثیر زیادی داشت و لذا کسی را که بدون واکنش طبیعی به این نحوه مرگ تن میداد را می توان فردی بی عرضه و بی دست و پا فرض نمود (البته این احتمال وجود دارد که شخص را در ابتدا بیهوش و سپس لای جرز می گذاشتند و آنچه که امروزه از آن به جای مانده حاکی از همین ناکار آمدی و ضعیف النفس است.

جر دادن توهین محسوب میشود

نوع دیگری از مجازات که امروزه منسوخ شده، بدین روش بوده که مجرم را در حال دراز کش به دستها و پاهایش طناب می بستند و سر دیگر طنابها را که به چهار عدد میخ بسته شده بود و به اصطلاح، وی را به چهار میخ می کشیدند تا جان می سپرد و یا طناب ها را آنقدر می کشیدند که دست و پای وی قطع می شد و امروزه از این مجازات فقط اسمی باقی مانده که حالت توهین آمیز دارد و در جایی بکار می رود که کسی با برتری جویی نسبت به دیگری قصد انتقام از او را داشته باشد.

جر دادن و یا دو تکه کردن هم نوع دیگری از مجازات ها بوده و نحوه انجام آن بدین گونه بوده که به پاهای مجرم طناب میبستند و آنقدر می کشیدند که از وسط پاها به دو تکه تبدیل می شد و یا اینکه دو پای وی را با طناب بسته و محکم می گرفتند و در حالی که پاها بطرف بالا و سر او پائین قرار داشت، با شمشیر بدن او را از وسط به دو نیم تبدیل می کردند.

امروزه از این مجازات فقط عبارتی که جنبه فحش دادن دارد، بجای مانده و البته در هنگام رجز خوانی برای آغاز درگیری نیز بکار برده می شود.

تکه تکه توهین محسوب میشود

تکه تکه (قطعه قطعه ) کردن مجرم – گناهکار – هم نوع دیگری از همان دسته مجازات ها بوده که البته امروزه نوعی جرم محسوب می شود و متأسفانه بعضا شنیده می شود که پس از قتل، مقتول را تکه تکه کرده اند که جابجایی او آسان و در عین حال شناسایی وی مشکل تر باشد.

به هر حال از این مجازات (تکه تکه کردن)جمله ای بجا مانده که همانند جر دادن، در مقام برتری جویی و رجز خوانی بکار می رود و مقدمه ای برای درگیری به حساب می آید.

مثال پنجم – در زمان های گذشته و حتی امروزه افرادی وجود داشته – و دارند – که در شهر، روستا و یا محل زندگی خود با مزاحمت برای دیگران موجب رنج و نگرانی عمومی می شوند و چون چند نمونه دعوا و درگیری خون بار موفقیت آمیز از خود بجای گذاشته و یا حتی افرادی را به عنوان نوچه در اطراف خود قرار داده اند وضعیت به گونه ای شده که ترس و خوفی را در دل دیگران بجا گذاشته اند و کسی به سادگی توانایی رویارویی با آنان را ندارد و در زمان های گذشته این افراد از مردم باج گیری می کردند و مردم هم بناچار تبعیت می نمودند که مبادا مورد اذیت و آزار قرار گیرند.

از این رو نوعی مجازات برای در هم شکستن این ابهت پوشالی و نفوذ محلی وجود داشت، بدین شکل که چوبی را به همانند دسته بیل ۔ در حالیکه دستان او را به حالت باز و افقی قرار میدادند (به شکل حرف T) از یک آستین وی وارد می نمودند و از آستین دیگر وی بیرون می آوردند و به شکل مترسک در آمده و در همان محله یا شهر می گرداندند و مردم او را هو می کردند و بعضا این کار توأم با تراشیدن موی سر وی و یا وارونه بر الاغ نشاندن هم انجام می شد، یا اینکه طنابی را هم به گردن وی می بستند و او را به دنبال الاغی می کشیدند.

چوب تو آستین کردن امروزه فقط توهینی است به منظور آغاز درگیری و از موضع قوی به ضعیف گفته می شود.

 

وکیل توهین و فحش و الفاظ رکیک + مشاوره حقوقی
وکیل توهین و فحش و الفاظ رکیک + مشاوره حقوقی

نقره داغ توهین محسوب میشود

نقره داغ نیز عملی است که در زمان برده داری مرسوم بوده و صاحبان برده ها برای نشان گذاشتن روی برده و اینکه تملک او را به خودشان به اثبات برسانند مهرهای برجسته ای از جنس نقره داشتند که آنرا داغ نموده، به پشت – سینه یا بازوی برده می زدند و دلیل نقره بودن جنس مهر، از بین نرفتن اثر داغ بود.

این عمل بعدها به مجازاتی برای برخی مجرمین تبدیل شد و بدیهی است، کسی که نقره داغ میشد نشان دهنده ارتکاب جرائم خاصی از ناحیه وی بود.

امروزه این عبارت معادل پدر در آوردن یا چوب تو آستین کردن است.

لازم به ذکر است که نمونه های فوق صرفا از باب مثال ذکر شده و چون در اقوام مختلف ایرانی ممکن است روش های دیگری برای مجازات و موارد این چنینی مثل پوست کندن، زنده به گور کردن، در آتش سوزاندن، خوراک حیوانات درنده کردن، فرو بردن سیخ داغ در چشم، به صلابه کشیدن و … وجود داشته باشد که به مرور فقط نامی توهین آمیز از آنها باقی مانده باشد، لذا لزومی به طرح و یا بررسی تمام این نمونه ها نیست.

چه عبارتهایی توهین محسوب میشود؟

همان گونه که قبلا هم گفته شد، توهین به معنی خوار شمردن است و این امر ممکن است با الفاظی همراه باشد که در بخش قبلی به برخی از انواع آنها اشاره شد.

حال این نکته مهم است که خوار شمردن، ارتباط مستقیم به شخصیت و شأن اجتماعی و فردی افراد دارد، به عبارت دیگر، از آنجائی که روحیه و یا شأن و اخلاق اشخاص، مختلف می باشد و یکسان نیست، از این رو نحوه درک آنها از گفتار و یا رفتار دیگران نیز متفاوت است، به طور مثال کسی که در ارتباط با کار و یا برخوردهای اجتماعی اش، روزانه چندین بار مورد بد و بیراه و بی مهری دیگران قرار می گیرد و یا مجبور است در واکنش به این برخوردها به همین صورت رفتار نماید، پس از مدتی، شنیدن و یا بکار بردن الفاظ توهین آمیز برایش بسیار عادی و قابل قبول می شود تا جائی که سطح پذیرش روحی و اخلاقی وی از این الفاظ و عبارات کاملا غیر طبیعی شده و در واقع زمانی از خود واکنش نشان میدهد که الفاظ رکیک شنیده شده در حدی باشد که برای سایرین بسیار تکان دهنده به حساب می آیند و او در این شرایط خود را در برابر یک توهین احساس می کند و طبیعی است که خیلی زود هم آن را فراموش می کند. به دیگر سخن اینکه آستانه تحمل او در برابر اهانت یا فحش بالا می رود.

در مقابل، کسانی هستند که شأن و شخصیت و وضعیت روحی و اخلاقی آنان به قدری شکل گرفته که به هیچ وجه حاضر به شنیدن و با بکار بردن الفاظ توهین آمیز، حتی در کمترین سطح أن هم نیستند.

کار به همین جا ختم نمی شود، زیرا در دو نمونه فوق فقط به مواردی اشاره شد که در هنگام شنیدن توهین یا … واکنش یا عدم واکنش از خود نشان میدهند، در حالی که توهین دامنه ای فراتر از الفاظ و کلمات دارد.

ناگفته پیداست که اخلاق و ارزشهای انسانی در جامعه ما از جایگاه ویژه ای برخوردار است و هر کس در هر کجا این ارزش ها را زیر پا بگذارد مورد تنفر عمومی قرار می گیرد.

به عبارت دیگر نه تنها الفاظ و عبارات، بلکه برخی حرکت ها می تواند اهانت آمیز تلقی شود که البته این حرکت ها نسبت به زمان و مکان هم متفاوت هستند.

شکلک در آوردن باصورت – زبان – دست توهین محسوب میشود؟

 به طور مثال شکلک در آوردن باصورت – زبان – دست و … حرکت هایی هستند که معانی قبیحی از آنها استنباط می شود، حال اینکه همین حرکات ممکن است در سایر کشورها نه تنها حمل بر توهین نشوند بلکه مفاهیمی مثل پیام رسانی از آنها استنباط شود، مثلا نشان دادن انگشت شست دست در بین عامه ی مردم کشور ایران معنی بسیار قبیح و زننده ای دارد در حالی که همین حرکت بین کارکنان هواپیمایی به معنی مجوز است و یا در کشورهای اروپایی و آمریکایی به معنی آرزوی موفقیت برای مخاطب است.

آب دهان ریختن توهین محسوب میشود؟

یا اینکه آب دهان ریختن در خیابان ها و کوچه ها – هر چند عملی غیر بهداشتی است – ولی امری(متاسفانه) طبیعی به حساب می آید لیکن همین کار در اماکن زیارتی و یا مساجد، توهین آمیز تلقی می گردد.

و یا اینکه در ایام عزاداری محرم، مخصوصا روزهای تاسوعا و عاشوراء آرایش کردن خانمها و یا پوشیدن لباسهای چسبان و رنگی از سوی آنان مقبول عامه مردم نیست، به ویژه اینکه آنان برای تماشای عزاداران به خیابان ها آمده باشند.

(اینگونه حرکتها به نحوی توهین به دیگران و مخصوصا توهین به عزاداری و عزاداران به حساب می آید).

همان گونه که قبلا هم اشاره شد، توهین به لحاظ شرایط ویژه ای که در فرهنگ و اخلاق جامعه پیدا نموده، دامنه ای وسیع دارد و به عنوان مثال چنانچه در یک جلسه رسمی اداری که اهمیت ویژه ای هم دارد و باید در زمان مشخصی تشکیل شود، یکی از اعضای شرکت کننده به زمان تشکیل آن بی توجهی نماید و بدون عذر موجه، تأخیر داشته باشد این امر می تواند توهین به دیگر شرکت کنندگان – و مخصوصا رئیس جلسه تلقی شود و معمولا با وی برخورد لازم صورت می گیرد.

چه رفتارهایی توهین محسوب میشود؟

نمونه دیگر را می توان به رعایت آداب در نزد بزرگان عنوان نمود زیرا در محضر بزرگان بودن شرایط و آدابی دارد و چنانچه کسی این شرایط و آداب را رعایت ننماید، عمل او توهین آمیز به حساب می آید.

از موارد فوق الاشاره می توان این استنباط را داشت که توهین و مصادیق آن، ریشه در عرف جامعه دارد و جنبه حصری ندارد و اگر قائل به این معنا باشیم، عرف اقوام مختلف و شهرها و روستاها می تواند بیانگر مصادیق آن باشد.

از باب مثال، چنانچه به روستاها رفته باشید، می بینید که دو نفر که در زمین های مجاور مشغول بکار هستند، چنانچه با دیگری کار داشته باشند، نام دیگری را با آوای بلند – به نحوی که به گوشش برسد – صدا می زنند، که در این شرایط اولا در اکثر قریب به اتفاق موارد، نام کوچک را می برند، ثانيا همین نام کوچک را با پیشوند و با پسوند هوهو یاهو خطاب می کنند، مثلا می گویند: هوهو مراد یا مراد هو.

لذا می بینیم که اینگونه صدا زدن برای آنان کاملا طبیعی و غیر توهین آمیز است و در این رفتار، بزرگتر و یا کوچکتر بودن گوینده هم تأثیری ندارد ولی در شهرها – و مخصوصأ شهرهای بزرگ – عین توهین به حساب می آید و به دیگر سخن اینکه دو نفر در خیابان یا در دو طبقه آپارتمان نمی توانند یکدیگر را اینگونه خطاب کنند و حتی برای حفظ پاره ای احترامات و یا محدودیت ها، یکدیگر را باید با نام خانوادگی صدا بزنند.

صرف نظر از مصادیق توهین در فرهنگ ایرانی، بهتر است به این نکته هم اشاره شود که با استفاده از اصل تبادر، آنچه که از کلام یا حرکت یا فعل و ترک فعل، به ذهن مخاطب متبادر می گردد – و اگر این تبادر قبلا تعریف شده و مورد قبول قرار گرفته باشد – اهمیت ویژه و تعیین کننده ای دارد، هر چند که بعضا ممكن است مراد فاعل، اهانت به مخاطب نباشد.

به عنوان مثال در شهرهای شمالی ایران مردی که ازدواج می کند، می گوید زن بردم، در حالی که این عبارت در سایر شهرها بسیار زننده است و در عین حال در سایر شهرها که می گویند؛ زن گرفتم، همین عبارت در شهرهای شمالی، زشت و ناپسند است.

پس با استناد به اصل تبادر ملاحظه می شود که تعریفی که قبلا در ذهن مردم جای گرفته و مورد قبول آنان بوده است، نقش تعیین کننده ای نسبت به برداشت آنان از کلامی که میشنوند، دارد.

مجازات توهین و فحش و الفاظ رکیک

جایگاه جرایم توهین – فحش و الفاظ رکیک در قانون

از نقطه نظر قانونی، به منظور جلوگیری از اشاعه توهین و الفاظ رکیک و از باب اینکه توهین کننده و دشنام دهنده به سزای عمل زشت خود برسد، در مواردی که در پی خواهد آمد – مجازاتهایی پیش بینی شده است.

در واقع اینگونه می توان استنباط نمود که به لحاظ رعایت حرمت اشخاص و احترام به حقوق اجتماعی – و یا دینی – آنان، وجود الزامات قانونی اجتناب ناپذیر است و به همین منظور مواردی از این دسته به عنوان جرم شناخته شده است.

وکیل توهین و فحش و الفاظ رکیک + مشاوره حقوقی
وکیل توهین و فحش و الفاظ رکیک + مشاوره حقوقی

حركات توهین آمیز توهین محسوب میشود؟

حركات توهین آمیز ممکن است فعل و یا ترک فعل باشند مثل آب دهان ریختن در مساجد و یا اماکن زیارتی – نوشتن توهین یا الفاظ رکیک عليه کسی ( فعل) و یا بی حجابی در اماکن مقدسه (ترک فعل).

با توجه به موارد اخیرالذکر این سئوال مطرح می شود که آیا تمامی این موارد را از نظر قانونی می بایست توهین تلقی نمود یا اینکه جرم خاص دیگری هستند؟

بدیهی است تمامی مواردی را که عرف پذیرفته و بدان عمل می نماید در دایره جرائم قانونی نمی توان قرار داد و از جمله موارد و مصادیقی را که در منظر عرف ممکن است اهانت تلقی گردد ولی قانونگذار آنها را به عنوان جرم نشناخته، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

– آب دهان ریختن در اماکن عمومی و مخصوصا در اماکن مقدسه.

-بکار بردن برخی الفاظ توهین آمیز در هنگام شوخی.

– دیر رسیدن به جلسات اداری.

– بی توجهی نسبت به گوش دادن به دستورات مافوق.

– کاریکاتور (یا نمایش عروسکی) اشخاص عادی و یا مقامات مملکتی.

{غیر از مواردی که حرمت شرعی دارند (ماده ۷ قانون مطبوعات)}.

– عدم رعایت آداب در نزد بزرگان.

– شوخی و خنده در مراسم عزاداری.

– پچ پچ کردن (در گوشی صحبت نمودن) در جمع.

(لازم به ذکر است که نکات فوق از باب مثال بیان شده و قطعا محصور به همین موارد نمی باشد).

عنصر توهین و فحاشی

می دانیم که یکی از عناصر متشکله جرم، عنصر قانونی می باشد و لذا هر‌چند ممکن است موارد بالا و سایر موارد مشابه از نظر عرفی به عنوان توهین به دیگران به حساب آید لیکن:

۱- از این رو که صراحت قانونی برای آنها وجود ندارد.

۲- با توجه به مواردی که قانونگذار آنها را تحت عنوان کلی اهانت بیان نموده.

موارد فوق خارج از نیت مقنن محسوب می گردد زیرا فرض بر این است که قانونگذار به این موارد، در حین وضع قانون کاملا آگاه بوده و احاطه داشته است.

در نتیجه چنانچه نسبت به این گونه فعل یا ترک فعلها شکایتی مطرح شود، قابل رسیدگی و پیگیری در محکمه نمی باشند.

در قوانین موجود آنچه که به عنوان توهین – الفاظ رکیک – قذف – سب و امثالهم بیان شده به قرار ذیل هستند:

انواع توهین و فحاشی و اهانت

1- توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف نباشند. (ماده ۶۰۸ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی)

۲- توهین به رؤسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهور یا وزراء یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان با اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانه ها و مؤسسات و شرکت های دولتی و شهرداریها. (ماده ۶۰۹ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی)

٣- تعرض یا مزاحمت اطفال یا زنان در اماکن عمومی یا معابر با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیب به آنان. (ماده ۶۱۹ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی)

۴- نسبت دادن امری به دیگری به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جرائد یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به – نحوی که مطابق قانون آن امر جرم محسوب شود. (ماده ۶۹۷ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی)

۵- هجو دیگری با نظم یا نثر به صورت کتبی یا شفاهی و انتشار هجویه. (ماده ۷۰۰ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی)

۶- قذف (ماده ۲۴۵ و به بعد کتاب دوم قانون مجازات اسلامی)

۷- اهانت به مقام رهبری با مراجع مسلم تقلید.( بند ۷ ماده ۶ قانون مطبوعات)

۸- توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند، اگر چه از عکس و کاریکاتور باشد. (ماده ۸ ماده ۶ قانون مطبوعات)

۹ – استفاده ابزاری از افراد در تصاویر و محتوی و تحقیر و توهین به جنس زن. (بند ۱۰ ماده ۶ قانون مطبوعات)

۱۰ – اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن. (بند ۷ ماده ۶ قانون مطبوعات)

۱۱- انتشار مطلب مشتمل بر تهمت یا افتراء یا فحش و الفاظ رکیک یا نسبت های توهین آمیز و نظائر آن به اشخاص (ماده ۳۰ قانون مطبوعات)

۱۲ – هتاکی به بازماندگان شخص متوفی.(تبصره ۲ ماده ۳۰ قانون مطبوعات)

۱۳ – انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد. (ماده ۳۱ قانون مطبوعات)

۱۴ – اهانت به مقدسات اسلام یا هر یک از انبیاء عظام یا ائمه طاهرین (علیهم السلام) یا حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) (ماده ۵۱۳ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی)

۱۵ – اهانت به حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری به نحوی از انحاء (ماده ۵۱۴ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی)

۱۶- توهين علنی نسبت به رئیس کشور خارجی یا نماینده سیاسی آن که در قلمرو خاک ایران وارد شده است. (ماده ۵۱۷ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی)

۱۷ – اهانت به نگهبان یا مراقب (ماده ۴۶ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح)

۱۸ – اهانت به مافوق حین خدمت (ماده ۴۸ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح)

۱۹ – اهانت به افراد تحت امر از سوی فرماندهان و مسئولان (ماده ۴۹ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح)

۲۰- توهین به وکیل در حین انجام وظیفه وکالتی یا به سبب آن (ماده ۲۰ لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری)

۲۱- توهین به اعضای شورای حل اختلاف در مقام انجام وظیفه و یا به مناسبت آن (ماده ۴۶ قانون شوراهای حل اختلاف)

در کلیه موارد فوق از کلمات کلی توهین و اهانت استفاده شده، فلذا برای رفع ابهام از آنها و به منظور اینکه برداشتهای متفاوتی – و بعضا

اشتباهی – صورت نگیرد اشاره به قانون استفساریه در مورخ ۴/۱۰/۱۳۷۹ به شرح ذیل خالی از لطف نیست:

( (قانون استفساریه نسبت به کلمه اهانت، توهین و یا هتک حرمت مندرج در مقررات جزائی مواد (۵۱۳) (۵۱۴ )(۶۰۸) (۶۰۹) قانون مجازات اسلامی و بندهای (۷) و (۸) ماده (۶) و مواد (۲۶) و (۲۷) قانون مطبوعات.

لازم به ذکر است برای دریافت مشاوره میتوانید در ساعات غیر اداری از طریق مشاوره حقوقی از طریق واتساپ و یا وکیل آنلاین با موسسه تهران وکیل ارتباط حاصل نمایید.

برای دریافت مشاوره حقوقی کیفری توسط وکیل کیفری به صفحه فوق مراجعه نمایید یا با کارشناسان مشاوره حقوقی ما در ارتباط باشید.

Facebook
Twitter
LinkedIn

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *